جمهوري اسلامي ايران و جمهوري آذربايجان، هم به دليل موقعيت جغرافيايي كه از آن برخوردارند و هم به دليل قرابتهاي تاريخي و فرهنگي كه دارند و هم به دليل دغدغه هايشان به جهت افزايش توانايي در سطح منطقهاي از شرايط مناسبي براي تبديل شدن به کشورهايي قدرتمند در منطقه برخوردارند. قرابتهاي تاريخي و فرهنگي ايران و آذربايجان همواره اين فرصت را در اختيار آنها قرار داده اما با اينکه به نظر ميرسد در مقاطعي مسئولان دو كشور نيز به چنين دركي از همكاري دست يافتهاند (چند سفر روساي جمهوري ايران به جمهوري آذربايجان و بالعکس)، با اينحال هيچگاه در عمل از وجوه اشتراک في مابين بهرهبرداري مناسبي صورت نگرفته است. اينگونه غفلتها، هميشه مورد سواستفاده بيگانگان شده است، کما اينکه اکنون شاهد حضور کشوره و دولتهاي بيگانه در منطقه و ايجاد شکاف بيشتر بين دو کشور هستند.
وجود پيوندهاي فرهنگي و تاريخي ميان ايران و جمهوري آذربايجان، در همسنجي با ديگر زمينههاي همكاري، بستر آمادهتري را براي توسعه روابط دو كشور فراهم ميآورد. به طوري كه ميتوان در چارچوب آن در سطح گستردهاي همكاريهاي برابر اقتصادي، بازرگاني و...را بهبود بخشيد. از اين رو در ميان متغيرها و شاخصهاي انسجام اجتماعي ميان ايران و جمهوري آذربايجان، دين و مذهب و ميراث مشترك تاريخي و فرهنگي به عنوان عناصري مثبت و سازنده در پيوندهاي دو كشور همواره مطرح بوده است. تاريخ مشترك ايران و جمهوري آذربايجان از عناصر نزديكي فرهنگي و سياسي دو كشور است. اين وضعيت باعث شده تا بر خلاف تلاش هفتاد ساله كمونيستها باز علقههاي تاريخي ما بين دو كشور باقي بماند.
جشن نوروز باستاني، مراسم مختلف مشترک در ميان مردم، هزاران واژه پارسي در زبان و ادبيات آذربايجاني و در برابر واژگان پر شمار تركي در ادبيات ايراني و عناصر ديگر فرهنگ ايراني كه در آسياي مركزي، آسياي صغير و قفقاز و به ويژه در بين مردم آذربايجان بطور گستردهاي گرامي داشته ميشود، نشان دهنده عمق روابط فرهنگي و تاريخي دو كشور است. امروزه نمونههاي زيادي در دسترس است كه بيانگر ميراث مشترك دو ملت است. وجود شعرا و بزرگاني چون نظامي گنجوي، خاقاني شيرواني و انديشمندان مسلماني همچون لنكراني و نخجواني و صدها نمونه ديگر خود دلايل محكمي بر وجود پيشينه تاريخي مشترك دو ملت ايران و جمهوري آذربايجان است. آذربايجان به لحاظ اشتراكهاي تاريخي، آداب و رسوم و فرهنگ، نزديكي فراواني با جمهوري اسلامي ايران داشته و اين نكتهاي ضروري و قابل توجه است كه ميتواند به عنوان يك عامل مثبت ژئوپليتيكي مورد توجه و بهرهبرداري قرار گيرد.
يكي از عوامل همگرايي ايران و جمهوري آذربايجان، دين و مذهب است. اسلام به عنوان دين مشترك مردم ايران و جمهوري آذربايجان بستر معنوي و فرهنگي آمادهاي را براي پيوندهاي مردم دو كشور به وجود ميآورد. مذهب تشيع مذهب اصلي مردم دو كشور است و بعد از ايران، جمهوري آذربايجان دومين جامعه بزرگ شيعه در جهان است. فرهنگ اسلامي و شيعي در زندگي افراد مسلمان در دو سوي ارس از تولد تا مرگ جاري است. در آيينهاي گوناگون تولد و وفات اصول اسلامي در هر دو كشور اجرا ميشود، كودكان از نخستين سالهاي زندگي خود با شعائر و مراسم اسلامي آشنا ميشوند و با حضور در اجتماع مسلمانان در مراسم مذهبي با تعاليم ديني پيوند برقرار ميكنند. از مهمترين نمودهاي اجتماع اسلامي در دو كشور، آيينهاي همپيوند با اسلام است. مراسم ماه مبارك رمضان و محرم، در هر دو سوي مرز گرامي داشته ميشود. آثار و بناهاي مذهبي بسياري در جمهوري آذربايجان وجود دارد و افزون بر مساجد بزرگ و فعال در شهر باكو در اكثر روستاهاي اين جمهوري مسجد آماده يا درحال ساخت وجود دارد. دين اسلام تقدس خود را در ميان مردم حفظ كرده است و اغلب مردم مسلمان اين كشور قرآن را با احترام خاصي در منزل خود نگهداري ميكنند.
مردم مسلمان جمهوري آذربايجان پس از استقلال اين كشور در سال 1370، آيينها و مراسم ديني را به طور آزاد انجام ميدهند. رژيم كمونيستي شوروي يكي از ماموريتهاي اصلي خود را در امور معنوي و فرهنگي جمهوريهاي مسلمان نشين قلمروي آن از جمله جمهوري آذربايجان، جلوگيري از هرگونه ارتباط مردم با كشورهاي اسلامي به خصوص با ايران ميدانست. بيشتر مساجد و تكايا در جمهوري آذربايجان تخريب يا به انبارهاي مواد غذايي تبديل و روحانيون برجسته نيز كشته يا تبعيد شدند كه در چنين شرايطي افراد متدين ناگزير از اجراي آيينهاي ديني خود به شكل محرمانه بودند.
محدوديتها و ممنوعيتهاي پيرامون ارزشهاي اسلامي و معنوي در زمان شوروي به حدي رسيده بود كه مبلغان ايدئولوژي كمونيستي، هرگونه مطلب موجود در ادبيات كلاسيك جمهوري آذربايجان راجع به اسلام و شخصيتهاي اسلامي را حذف كردند. براي دور ساختن مردم و به خصوص جوانان از ارزشهاي ديني و معنوي حتي در حماسهها و سرودهاي دوران گذشته هرگونه مطلب اسلامي حذف شده بود.
بعد از استقلال آذربايجان، بر ضرورت تحقيق و بررسي مجدد در ادبيات كلاسيك و حماسههاي مشترک با هدف احياي ارزشهاي اسلامي و ياد دادن صحيح آنها به نسل آينده تاكيد شد. در اين پيوند جالب است كه بر خلاف حمله و هجوم فرآوردههاي فرهنگي غربي پس از استقلال به جمهوري آذربايجان و تلاش برخي محافل از جمله ميسيونرهاي مسيحي براي جلب شهروندان اين كشور به فرقههاي مختلف مسيحي و تأثيرات آن، مردم و به خصوص جوانان آذري بيش از پيش به ارزشهاي دين مبين اسلام روي ميآورند.
فروپاشي شوروي در سال 1370، به احياي ارزشهاي اسلامي در قلوب مردم مسلمان و شيعه جمهوري آذربايجان كه در دوران گذشته زادگاه برخي روحانيون و علماي برجسته مكتب شيعه بود و گسترش فعاليت مساجد و تكاياي ديني در اين كشور منجر شد. بازگشت آرام و مشتاقانه مردم به سوي اسلام و اعتقادات مذهبي خود نشان از شكست نظام كمونيستي در به دست آوردن ذهن و دل مردم جمهوريهاي مسلمان نشين قلمرو آن از جمله جمهوري آذربايجان، بر خلاف هفتاد سال محدودسازي ديني داشته و دارد. استقلال جمهوري آذربايجان همچنين شرايط مساعدي را براي شهروندان اين كشور در زمينه سفر به كشورهاي مختلف اسلامي و زيارت اماكن مقدس اسلامي و آشنايي نزديك با ارزشهاي دين اسلام فراهم كرد. اعضاي خانوادههاي متدين و به خصوص نسل جوان كه در زمان شوروي شاهد اجراي محرمانه آيينهاي ديني از جمله روزهداري توسط پدر و مادر و بزرگان خود بودند، در زمان حاضر با شوق و استقبال زياد، آيينهاي مذكور را اجرا ميكنند.
ديدن نوجوانان و جواناني كه در شبهاي ماه مبارك رمضان با اشتياق و تواضع خاصي براي يادگيري و اجراي اعمال و عبادات مذهبي به مساجد آمدهاند و درباره نحوه انجام و فلسفه آن از ديگران سؤال ميكنند، صحنههاي زيبايي را به وجود آورده كه دل هر مسلمان معتقدي را مملو از شادي ميكند.
با توجه به اين كه بيش از 80درصد از جمعيت 9ميليون نفري جمهوري آذربايجان شيعه هستند، بيشتر آيينهاي ديني در اين كشور همانند ايران و البته در مراكز محدودي اجرا ميشود. هرچند در سالهاي پيش فرارسيدن ماه مبارك رمضان همانند آيينهاي ديگر ديني به طور گسترده تبليغ نميشد ولي از جمله جلوههاي رشد مؤلفههاي ديني در جامعه جمهوري آذربايجان و تأثيرات آن، پرداختن رسانههاي جمعي، به اين موضوع است. اين روند كه در سالهاي گذشته رشد داشته، بتازگي بر خلاف گستردگي طرح آن در برخي روزنامهها و رسانههاي شنيداري، در رسانههاي تصويري روند قهقرايي داشته است. اين عقبگرد كه به دليل گستره عميق تأثير رسانههاي تصويري در جامعه جمهوري آذربايجان، حائز اهميت است، خود نشانه وجود موانع و عواملي در لايههاي سياسي اين كشور است كه از رشد مباني درست و عميق اسلامي در ميان مردم، نگران است.
ازسوي ديگر، وجود دستهاي مرموز براي ايجاد تفرقه در ميان مردم و مسئولان دو کشور قابل انکار نيست. با وجود اينهمه اشتراکات ميان ايران و آذربايجان، برخي بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي با ايجاد کريدوري توانستند از تهديد منافع ملي ايران سود ببرند. با ايجاد اين کريدور و نيز محروم شدن ايران از دسترسي به مسير ترانزيتي جمهوري ارمنستان، کشور از مزاياي بسيار مهم جغرافيايي و ژئوپلتيک محروم ميشود و دسترسي آن به اروپا مختل خواهد شد. با ايجاد اين کريدور هم ايران ديگر مهمترين مسير اتصال آذربايجان به نخجوان نخواهد بود و هم زمينه حذف ايران از مسيرهاي ترانزيت از چين به اروپا و آسيا در قالب ابتکار عمل کمربند و جاده، کنار گذاشتن ايران از مسيرهاي انتقال انرژي و خط لولههاي گاز صادراتي و بياثر شدن کريدور شمال – جنوب از بندر چابهار به شمال غرب ايران فراهم ميشود که ايران را از ميلياردها دلار درآمد سالانه محروم کرده و رشد و توسعه اقتصادي کشور را کند خواهد کرد.
اکنون، جاي سؤال اينجاست که چرا جمهوري اسلامي ايران نتوانست از اين همه وجوه مشترک فرهنگي و ديني با کشور آذربايجان بهره ببرد؟
*با وجود اينهمه اشتراکات ميان ايران و جمهوری آذربايجان، برخي بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي با ايجاد کريدوري توانستند از تهديد منافع ملي ايران سود ببرند
*جاي سؤال اينجاست که چرا جمهوري اسلامي ايران نتوانست از اين همه وجوه مشترک فرهنگي و ديني با کشور آذربايجان بهره ببرد؟