
بسمالله الرحمن الرحیم
بیش از 150 کشور از قارههای مختلف اعلام کردهاند کشور فلسطین را به رسمیت میشناسند. در میان این کشورها، چندین کشور اروپائی ازجمله انگلیس هم وجود دارند.
در هنگامه اوجگیری به رسمیت شناخته شدن کشور فلسطین توسط کشورهای مختلف، از یکطرف بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی گفت «کشور فلسطین هرگز تشکیل نخواهد شد» و از طرف دیگر دونالد ترامپ اعلام کرد به رسمیت شناختن کشور فلسطین یک نمایش است. وی این سخن را به ویژه در واکنش به اقدام انگلیس در به رسمیت شناختن کشور فلسطین به زبان آورده است.
اکنون با توجه به این دو نگاه متضاد، سؤال مهم اینست که اصولاً به رسمیت شناخته شدن کشور فلسطین به چه معناست و چرا در عین حال که بسیاری از کشورهای اروپائی همسو با آمریکا و رژیم صهیونیستی اعلام کردهاند کشورفلسطین را به رسمیت میشناسند، آمریکا و این رژیم چنین اقدامی را قبول ندارند و حتی آن را مسخره میکنند؟
برای رسیدن به پاسخ این سؤال باید نظریههای مختلف درباره آینده سرزمین فلسطین را مورد بررسی قرار داد.
یک نظریه اینست که رژیم صهیونیستی باید نابود شود و سرزمین فلسطین به مردم فلسطین برگردد. این نظریه متعلق به آن دسته از مبارزان فلسطینی است که تودههای مردم این سرزمین را نمایندگی میکنند.
نظریه دیگر اینست که مردم فلسطین هیچ حقی در این سرزمین ندارند و فلسطین متعلق به صهیونیستهاست. این نظریه متعلق به سران رژیم صهیونیستی و عناصر افراطی صهیونیست است. جالب است که در میان ساکنان سرزمینهای اشغالی که اتباع رژیم صهیونیستی هستند افرادی نیز وجود دارند که این نظریه را قبول ندارند و به نظریه سوم تمایل نشان میدهند.
نظریه سوم اینست که سرزمین فلسطین باید دو کشور داشته باشد که یکی اسرائیل است و دیگری کشور فلسطین. این، همانست که اکنون بیش از 150 کشور به آن تمایل نشان دادهاند و ترامپ و نتانیاهو با آن مخالفت کردهاند.
نظریه چهارم اینست که کلیه مردم اصلی فلسطین اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی در یک انتخابات آزاد شرکت کنند و نوع حکومت و حاکمان را انتخاب نمایند و با این اقدام، یک دولت در فلسطین تشکیل شود که متعلق به کل مردم فلسطین باشد. در این طرح، صهیونیستهای وارداتی حق رأی ندارند و فلسطینیانی که از سرزمین مادری خود آواره شدهاند باید به فلسطین برگردند و در انتخابات برای تعیین سرنوشت کشورشان شرکت کنند. این طرح را جمهوری اسلامی ایران حمایت میکند و بسیاری از مردم فلسطین نیز آن را قبول دارند.
ایراد نظریه سوم یعنی نظریه دو کشوری اینست که این طرح بطور خودکار، رژیم صهیونیستی را به رسمیت میشناسد زیرا اصولاً پذیرش دو کشور به این معناست که علاوه بر پذیرفتن کشوری به نام اسرائیل، کشور دیگری هم در کنار آن تشکیل شود که نام آن «فلسطین» است. علت اینکه طرفداران نظریه چهارم طرح دو کشوری را قبول ندارند همین است که این نظریه بر فرضیه به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی مبتنی است و بعد از آنکه رسمیت این رژیم جعلی، غاصب و اشغالگر پذیرفته شد، نوبت به تشکیل کشور دیگری در کنار آن به نام کشور فلسطین میرسد.
با روشن شدن پاسخ سؤال اصلی اکنون میتوان به معنای موضع دونالد ترامپ که میگوید به رسمیت شناختن کشور فلسطین نمایشی است، پی برد. او میخواهد همان حرف نتانیاهو را بزند که اصولاً کشور فلسطین هرگز تشکیل نخواهد شد. دولتهائی هم که اعلام میکنند کشور فلسطین را به رسمیت میشناسند، میدانند این یک بازی برای سرگرم کردن فلسطینیها و اعراب است تا جنایت رژیم صهیونیستی در غزه فراموش شود. روشن است که با ادامه حیات رژیم صهیونیستی که به هیچ قانونی پایبند نیست در حالی که از حمایتهای همهجانبه آمریکا برخوردار است، سخن گفتن از کشور فلسطین پشتوانه عملی ندارد. این، به نوعی تکرار تجربه تشکیلات خودگردان فلسطین است که براساس پیمان «اسلو» در سال 1373 تأسیس شد و یاسر عرفات که رهبری آن را برعهده داشت حتی به اندازه رئیس یک کلانتری هم اختیار و اراده نداشت و سران رژیم صهیونیستی به کارگران این تشکیلات به مثابه یک ابزار نگاه میکند. بنابراین، اگر ترامپ و نتانیاهو فقط یک حرف راست در عمرشان زده باشند، همین است که به رسمیت شناختن کشور فلسطین یک نمایش است و پشتوانه عملی ندارد.