موسسه فرهنگی و مطبوعاتی روزنامه جمهوری اسلامی

شماره 13155
خلع سلاح لبنان چرا؟ هدف واقعي ارتش است، نه مقاومت

*ابراهيم ماجد

در هفته‌هاي اخير، بخش زيادي از گفتمان عمومي لبنان بر مسئله سلاح‌هاي حزب‌الله متمرکز بوده است. سياستمداران و چهره‌هاي رسانه‌اي مورد حمايت غرب، خلع سلاح را کليد بهبودي ملي دانسته‌اند و ادعا مي‌کنند که حذف سلاح‌هاي حزب‌الله براي حاکميت و ثبات لبنان ضروري است.اما در زير اين روايت، هدفي به مراتب خطرناک‌تر نهفته است: نه خلع سلاح مقاومت، بلکه متلاشي کردن خود ارتش لبنان.يک اشتباه محاسباتي استراتژيک؟مؤسسه امنيت ملي اسرائيل اخيراً ارزيابي روشنگرانه‌اي از اين وضعيت منتشر کرده است.اين مؤسسه با صراحت به چيزي اعتراف کرد که بسياري از قبل مي‌دانستند: حزب‌الله آنقدر قدرتمند است که نمي‌توان با زور آن را خلع سلاح کرد و هرگونه تلاش جدي براي اين کار مي‌تواند لبنان را به جنگ داخلي بکشاند. اين مؤسسه نوشت: «پافشاري حزب‌الله بر عدم خلع سلاح، پيشبرد تصميم‌گيري را براي رهبري لبنان بسيار دشوار خواهد کرد. به گوشه راندن حزب براي وادار کردن آن به تسليم سلاح‌هايش مي‌تواند منجر به درگيري‌هاي خشونت‌آميز با نيروهاي امنيتي لبنان و احتمالاً حتي جنگ داخلي شود، اگرچه به نظر مي‌رسد حزب‌الله تمايلي به چنين نتيجه‌اي ندارد.»اين ارزيابي يک هشدار نيست، بلکه يک استراتژي است.اين گزارش نتيجه مي‌گيرد که ايالات متحده و اسرائيل بايد «از رهبري لبنان» در مقابله با حزب‌الله حمايت کنند، درحالي که به خوبي مي‌دانند که هرگونه رويارويي اين‌چنيني حزب‌الله را تضعيف نمي‌کند، بلکه آخرين نهادي را که دولت لبنان را سرپا نگه داشته است، از هم مي‌پاشاند: نيروهاي مسلح لبنان (LAF).ارتش لبنان، آينه‌اي از کشورارتش لبنان يک کوره ذوب ملي به معناي سنتي نيست، بلکه يک توازن ظريف از سهميه‌هاي فرقه‌اي و انتصابات سياسي است.با حضور تقريباً 35 درصد از سربازان شيعه، ارتش را نمي‌توان از بافت سياسي و اجتماعي لبنان جدا کرد.بنابراين، اگر به ارتش دستور داده شود که با حزب‌الله مقابله کند، چه اتفاقي مي‌افتد؟پاسخ ساده و فاجعه‌بار است. ارتش در امتداد خطوط فرقه‌اي از هم مي‌پاشد.سربازان با جوامع خود نمي‌جنگند. افسران از دستوراتي که منجر به خونريزي داخلي مي‌شود پيروي نخواهند کرد. و فروپاشي ارتش خلاء خطرناکي را برجاي خواهد گذاشت، خلائي که قدرت‌هاي خارجي و گروه‌هاي افراطي مشتاق پر کردن آن هستند.بهانه‌ها آماده است. به محض اينکه ارتش تضعيف يا نابود شود، لبنان به روي مداخله خارجي باز خواهد شد.فروپاشي ارتش لبنان به اسرائيل بهانه‌اي را مي‌دهد که براي «خنثي کردن حزب‌الله» وارد جنوب لبنان شود. و از طرف ديگر، گروه‌هاي تکفيري مانند جناح الجولاني در سوريه ادعا خواهند کرد که براي «حفاظت از جمعيت سني» در برابر سلطه حزب‌الله وارد لبنان مي‌شوند. در هر دو صورت، لبنان نجات نخواهد يافت، بلکه تکه تکه از هم پاشيده خواهد شد.تفرقه بينداز و متلاشي کنطرح روشن است: ايجاد درگيري داخلي تحت لواي خلع سلاح حزب‌الله، با علم به اينکه مقاومت استوار خواهد ماند و ارتش لبنان هزينه آن را خواهد پرداخت.اين امر روايت را از «مقاومت در برابر اشغالگري» به «جنگ داخلي در برابر فروپاشي دولت» تغيير مي‌دهد، درحالي که ارتش در مرکز طوفان قرار دارد.مقاومت بسيار ريشه‌دار، بسيار باتجربه و از نظر سياسي بسيار يکپارچه است که بتوان آن را با فرمان يا زور حذف کرد. اما ارتش کم‌پرداخت، بي‌انگيزه و از نظر سياسي متفرق، هدف بسيار آسان‌تري است.به محض فروپاشي ارتش، لبنان به هرج و مرج سال 1975 (54ش) (جنگ داخلي) بازخواهد گشت، چشم‌اندازي از هم گسيخته که در آن هر فرقه خود را مسلح مي‌کند و براي حفاظت و حمايت به قدرت‌هاي خارجي روي مي‌آورد، هر کدام به جاي خدمت به منافع ملت، در خدمت منافع حاميان خارجي خود خواهند بود.