بهرهاي از کلام امام خميني در آستانه اربعين حسيني(ع)
اشاره
نگاه متفکرانه به وقايع تاريخي ازجمله ايثارگريهاي حضرت امام حسين عليهالسلام در جريان قيام کربلا و درسآموزي از اين حماسه تاريخي يکي از ويژگيهاي امام خميني رضوانالله تعالي عليه است. در انديشه امام خميني، فرهنگ به يادگارمانده از امام حسين(ع)، عاشورا، کربلا، محرم، حضرت زينب سلامالله عليها، امام سجاد عليهالسلام، اربعين و تمام حرکتهاي حمايتگرانه از اين فرهنگ در طول تاريخ جايگاه خاصي دارند چراکه در اين معاني دست مايه پيروزي انقلاب اسلامي نهفته و اگر به اين دستمايه توجهي نميشد، نهضت بزرگ اسلامي مردم ايران نيز به ثمر نميرسيد، کما اينکه اگراين فرهنگ به انحراف کشانده شود، استمرار نهضت را با خطر بزرگي روبرو خواهد کرد. از همين رو امامخميني بر حفظ و استمرار اين فرهنگ سفارش اکيد دارند و متوليان امور مذهبي را به حفظ آداب و سنتها توصيه مينمايند و از افزودن تشريفات و بدعتها به اين فرهنگ عظيم انسان سازي پرهيز ميدهند. آنچه پيش روي شماست، گزيدهاي از بيانات امام خميني پيرامون اين مبحث است که در آستانه اربعين حسيني تقديم خوانندگان گرامي روزنامه ميشود.
***
... حضرت سيدالشهدا - سلامالله عليه - به همه آموخت که در مقابل ظلم، در مقابل ستم، در مقابل حکومت جائر چه بايد کرد. با اينکه از اول ميدانست که در اين راه که ميرود، راهي است که بايد همه اصحاب خودش و خانواده خودش را فدا کند و اين عزيزان اسلام را براي اسلام قرباني کند، لکن عاقبتش را هم ميدانست. اگر نبود اين نهضت؛ نهضت حسين - عليهالسلام - يزيد و اتباع يزيد اسلام را وارونه به مردم نشان ميدادند. و از اول، اينها اعتقاد به اسلام نداشتند و نسبت به اولياي اسلام حقد و حسد داشتند. سيدالشهدا با اين فداکاري که کرد، علاوه بر اينکه آنها را به شکست رساند و اندکي که گذشت، مردم متوجه شدند که چه غائلهاي و چه مصيبتي وارد شد. و همين مصيبت موجب به هم خوردن اوضاع بني اميه شد، علاوه بر اين، در طول تاريخ آموخت به همه که راه همين است. از قلّت عدد نترسيد، عدد، کار پيش نميبرد، کيفيت اعداد، کيفيت جهاد، اعداي مقابل اعدا، آن است که کار را پيش ميبرد. افراد ممکن است خيلي زياد باشند، لکن در کيفيت ناقص باشند يا پوچ. و افراد ممکن است کم باشند... آن روزي هم که حضرت سيدالشهدا را مظلوم شهيد کردند، بعضي از اشخاصي که بودند، او را به اسم خارجي و اينکه در حکومت حق وقت، قيام کرده است، اينطور معرفي کردند. لکن نور خدا ميدرخشد و خواهد درخشيد و عالم را خواهد از نور پر کرد.
سيدالشهدا و اصحاب او و اهلبيت او آموختند تکليف را: فداکاري در ميدان، تبليغ در خارج ميدان. همان مقداري که فداکاري حضرت ارزش پيش خداي تبارک و تعالي دارد و در پيشبرد نهضت حسين - سلامالله عليه - کمک کرده است، خطبههاي حضرت سجاد و حضرت زينب هم به همان مقدار يا قريب آن مقدار تأثير داشته است. آنها به ما فهماندند که در مقابل جائر، در مقابل حکومت جور، نبايد زنها بترسند و نبايد مردها بترسند. در مقابل يزيد، حضرت زينب - سلاماللهعليها - ايستاد و آن را همچو تحقير کرد که بني اميه در عمرشان همچو تحقيري نشنيده بودند، و صحبتهايي که در بين راه و در کوفه و در شام و اينها کردند و منبري که حضرت سجاد - سلامالله عليه - رفت و واضح کرد به اينکه قضيه، قضيه مقابله غير حق با حق نيست؛ يعني، ما را بد معرفي کردهاند؛ سيدالشهدا را ميخواستند معرفي کنند که يک آدمي است که در مقابل حکومت وقت، خليفه رسولالله ايستاده است. حضرت سجاد اين مطلب را در حضور جمع فاش کرد و حضرت زينب هم... ما همانطوري که سابق بوده، حالا هم بايد باشيم. تکليف همه روحانيون، چه خطبايي که منبر تشريف ميبرند، يا ائمه جمعه و جماعت و هرکس که با مردم سروکار دارد و با آنها صحبت ميکند، اين است که وضعيت قيام حضرت سيدالشهدا را به مردم درست بفهمانند که قيام براي چي بود، چه بود و با چه عدهاي قيام شد و با تحمل چه مصايبي آن قيام به آخر رسيد - که به آخر نخواهد رسيد.
اين را بايد همه گويندگان توجه بکنند، و ما بايد همه متوجه اين معنا باشيم که اگر قيام حضرت سيدالشهدا - سلامالله عليه - نبود، امروز هم ما نميتوانستيم پيروز بشويم. تمام اين وحدت کلمهاي که مبدا پيروزي ما شد، براي خاطر اين مجالس عزا و اين مجالس سوگواري و اين مجالس تبليغ و ترويج اسلام شد. سيد مظلومان يک وسيلهاي فراهم کرد براي ملت که بدون اينکه زحمت باشد براي ملت، مردم مجتمعند. اسلام مساجد را سنگر قرار داد و وسيله شد از باب اينکه از همين مساجد، از همين جمعيتها، از همين جمعات، از همين جمعهها و جماعات، همه اموري که اسلام را به پيش ميبرد و قيام را به پيش ميبرد، مهيا باشد و بالخصوص حضرت سيدالشهدا از کار خودش به ما تعليم کرد که در ميدان وضع بايد چه جور باشد و در خارج ميدان وضع چه جور باشد و بايد آنهايي که اهل مبارزه مسلحانه هستند چه جور مبارزه بکنند، و بايد آنهايي که در پشت جبهه هستند چطور تبليغ بکنند. کيفيت مبارزه را، کيفيت اينکه مبارزه بين يک جمعيت کم با جمعيت زياد بايد چطور باشد، کيفيت اينکه قيام در مقابل يک حکومت قلدري که همه جا را در دست دارد، با يک عده معدود بايد چطور باشد، اينها چيزهايي است که حضرت سيدالشهدا به ملت آموخته است و اهلبيت بزرگوار او و فرزند عاليمقدار او هم فهماند که بعد از اينکه آن مصيبت واقع شد، بايد چه کرد. بايد تسليم شد؟ بايد تخفيف در مجاهده قائل شد؟ يا بايد همانطوري که زينب - سلامالله عليها - در دنباله آن مصيبت بزرگي که تُصَغَّرُ عِنْدَهُ الْمَصائِبُ، ايستاد و در مقابل کفر و در مقابل زندقه صحبت کرد و هر جا موقع شد، مطلب را بيان کرد و حضرت علي بن الحسين - سلامالله عليه - با آن حال نقاهت، آنطوري که شايسته است تبليغ کرد...
اسلام يک امري است که انبيا، که نبي اکرم، که اولاد نبي اکرم و اصحاب متعهد نبي اکرم براي او جانفشانيها کردند و براي او زحمتها کشيدند. اسلام چيزي است که از [سوي] خدا آمده است و بايد حفظ بشود و اگر - خداي نخواسته اين پيروزي که دنبال اين انقلاب به دست شماآمده است، به واسطه سستي ما، به واسطه ضعف تبليغ ما، به واسطه ضعف حضور ملت ما، به شکست - خداي نخواسته - برسد، بدانيد که اسلام تا قرنها ديگر نميتواند سربلند کند. تکليف، بزرگ است و همه بايد اين تکليف بزرگ را بپذيريم. آخر مطلب شهادت است و وصول به لقاءالله و حضور در محضر حضرت سيدالشهدا و امثال او، و اين غايت آمال اشخاصي است که عشق به خدا دارند. و ما ميبينيم در جبههها، براي ما نقل ميکنند از جبههها که اين جوانهاي عزيز در جبههها شب چه حالي دارند؛ چه ذکر و فکر و دعايي دارند و نمازي و روز با چه نشاطي به جبههها ميروند. اين چيزي است که خداي تبارک و تعالي، نعمتي است که خداي تبارک و تعالي به اين ملت عطا فرموده است. اين اين نعمت را حفظ کنيد.
شما آقايان روحانيون و همه روحانيوني که در کشور هستند، همه مکلفند به اينکه اين نعمت خدا را، اين عطيه الهي را حفظ کنند و شکر اين نعمت را برآورند و شکر به اين است که تبليغ کنند. آنچه که سيدالشهدا عمل کرد و آن ايدهاي که او داشت و آن راهي که او رفت و آن پيروزي که بعد از شهادت براي او حاصل شد و براي اسلام حاصل شد، به مردم روشن کنند و بفهمانند به همه که مسئله مجاهده در راه اسلام آن است که او کرد. ميدانست که با يک عده قليل کمتر از صد نفر نميشود مقابله با يک همچو ظالمي داراي همه چيز کرد، در صورتهاي مادي، لکن ميدانست که همين شهادت پيروز کرد اسلام را و اسلام را تجديد کرد. همين شهادت اين پيرمردهاي محراب از مدني، - رحمهالله - گرفته تا اين شهيد اخير ما، همين شهادتها پيروزي را بيمه ميکند. همين شهادتهاست که دشمن شما را رسوا ميکند در دنيا، هر چند که همه دنيا با آنها موافق باشد. همين سازمان عفو بينالمللي که آن همه دروغپردازي کرده است، سند صحيح هم دارد، سند صحيحش اين است که منافقين اينطور ميگويند، مستند اين است که در نوشتههاي منافقين اين امور هست؛ آنهايي که دشمن اسلامند، آنهايي که دشمن ملت هستند، دشمن مسلمانان هستند، آنهايي که ديوانه شدند براي اينکه نرسيدند به آن اهدافي که داشتند و او سلطه بدتر از سلطه محمدرضا بر اين کشور بود. شما بايد تبليغ کنيد آقا! محرم است. اين محرم را زنده نگه داريد. ما هرچه داريم از اين محرم است و از اين مجالس. مجالس تبليغ ما هم از محرم است، از اين قتل سيدالشهداست و شهادت اوست. ما بايد به عمق اين شهادت و تأثير اين شهادت در عالم برسيم و توجه کنيم که تأثير او امروز هم هست. اگر اين مجالس وعظ و خطابه و عزاداري و اجتماعات سوگواري نبود، کشور ما پيروز نميشد. همه در تحت بيرق امام حسين - سلامالله عليه - قيام کردند. الآن هم ميبينيد که در جبههها وقتي که نشان ميدهند آنها را، همه با عشق امام حسين است که دارند جبههها را گرم نگه ميدارند. لکن در اين اجتماعاتي که در محرم و صفر ميشود و در ساير اوقات، مبلغين عزيز و علماي اعلام و خطباي معظّم بايد مسائل روز را، مسائل سياسي را، مسائل اجتماعي را و تکليف مردم [را] در يک همچو زماني که گرفتار اينهمه دشمن ما هستيم، معين کنند؛ به مردم و به کشور بفهمانند که ما در بين راه هستيم و بايد تا آخر راه انشاءالله، برويم. ما با اين ترتيبي که تاکنون بوده است و کشور ما و افراد کشور ما بحمدالله، حاضر بودند، با اين ترتيب اگر پيش برويم، آخر کارمان به پيروزي مطلق ميرسد. لکن نبايد سست بشويم...
... برادران عزيز، مايوس نباشيد: لا تَياسُوا مِنْ رَوْحِ الله. از آن چيزهايي که خدا عنايت به شما ميکند و از آن عنايات الهي مايوس نباشيد و نيستيد و شما پيروزيد و در دنيا سرافرازيد. شما ملتي هستيد که [اصل مبارزه هستيد.] اگر يک ملتي بود که کاري از او نميآمد، گوشه گيري کرده بود، انعزال کرده بود، نه آمريکا با او مخالف بود، نه شوروي هم و نه ساير قدرتها؛ همانطوري که در زمان سابق، مثل برّه مردم را خوابانده بودند و آنها هم به جان اين برّه افتاده بودند، سرش را او ميبريد و دستش را او ميبريد. بله، شکم براي يک عدهاي تا اندازهاي جور بود، درست بود، اما محرومين چطور بودند؟ در آنوقت، محرومين را برويد حساب کنيد. ملت ما که همان يک دسته نيستند که دور و بر - مثلاً - قدرتهاي در اينجا پروبال بزنند واستفاده کنند. ملت ما اکثرش اين محروميني هست که سرتاسر کشور هستند و در آن زمان، اصلاً براي آنها کاري نشده بود و امروز در همين مدت کم، بيشتر از آن مدتي که آنها بودند در اين کارها، کار انجام گرفته است، در صورتي که ايده شما اين نبوده است؛ اينها از توابع هست. آن چيزي که شما ميخواستيد اسلام بود. آن چيزي که شما ميخواستيد، جمهوري اسلام بود. آن چيزي که شما ميخواستيد، «نه شرقي و نه غربي» بود و اين حاصل است. اين را حفظش کنيد. الآن اشخاصي هستند که عقيدهشان اين است که ما بايد باز يا برويم آن طرف يا برويم آن طرف، لکن ملت ما قبول نميکند ديگر اين معاني را. ملت ما از اول قيام کرد براي اينکه جمهوري اسلامي بدون اينکه بوي شرق يا غرب را بدهد مطلوب اوست. حالا که اينهمه جوان داده است و اينهمه خون داده است و اينهمه عزيزان را از دست داده است، حالا ديگر نميآيد بگويد که خير، حالا همه ما را کشتيد، دست شما درد نکند، بسم الله! ما تا آخرين وقت و تا آخرين نفس ايستادهايم و ملت ايستاده است و بحمدالله، با قدرت دارد پيش ميرود. شما قدرت نمايي در دنيا کرديد. غافل از اين قدرت نمايي نباشيد. اينهمه دشمنها براي همين است که اين يک قدرتي در مقابل دنياست و متحيرند بايد چه کرد با اين قدرت. شما يک قدرتي نشان داديد به دنيا که تاکنون هيچ جمعيت قليلي نتوانسته است اين قدرت را در جمعيتهاي بزرگ ايجاد کند. بايد اين را حفظش کنيد. اسلام را زنده کرديد، بايد زندگي او را ادامه بدهيد. ادامهاش به عهده همه است؛ از آن کسي که شخص اول روحانيون هست و مراجع هستند تا آن طلبه بچهاي که مشغول است در درس خواندن. خطبا تکليف دارند که با خطبه و با صحبت، مردم را بيدار کنند و حفظ کنند. علما و ائمه جمعه و جماعات با آن سنگرهايي که دارند، مردم را در سنگر حفظ کنند و خود مردم هم بحمدالله، حاضر هستند و ما بايد از آنها تشکر کنيم و انصافاً ما رهين منت اين تودههاي بزرگواري هستيم که همه چيزشان را ميدهند و چيزي هم نميخواهند. از آن پيرزنها که آن چيزي که در طول عمرشان تهيه کردند، حالا ميآيند براي اسلام ميدهند تا آن اشخاصي که قلکشان را ميشکنند و پولش را ميآورند براي اسلام ميدهند. من نميتوانم توصيف کنم از اين ملت و نميتوانم تجليل کنم. (صحيفه امام، ج17، صص52 تا 61)
*منبري که حضرت سجاد - سلامالله عليه - رفت و واضح کرد به اينکه قضيه، قضيه مقابله غير حق با حق نيست؛ يعني، ما را بد معرفي کردهاند. سيدالشهدا را ميخواستند معرفي کنند که يک آدمي است که در مقابل حکومت وقت، خليفه رسولالله ايستاده است. حضرت سجاد اين مطلب را در حضور جمع فاش کرد
*تکليف همه روحانيون، چه خطبايي که منبر تشريف ميبرند، يا ائمه جمعه و جماعت و هرکس که با مردم سروکار دارد و با آنها صحبت ميکند، اين است که وضعيت قيام حضرت سيدالشهدا را به مردم درست بفهمانند
*الآن اشخاصي هستند که عقيدهشان اين است که ما بايد باز يا برويم آن طرف يا برويم آن طرف، لکن ملت ما قبول نميکند ديگر اين معاني را. ملت ما از اول قيام کرد براي اينکه جمهوري اسلامي بدون اينکه بوي شرق يا غرب را بدهد مطلوب اوست
*ما هرچه داريم از اين محرم است و از اين مجالس. مجالس تبليغ ما هم از محرم است، از اين قتل سيدالشهداست و شهادت اوست. ما بايد به عمق اين شهادت و تأثير اين شهادت در عالم برسيم و توجه کنيم که تأثير او امروز هم هست