موسسه فرهنگی و مطبوعاتی روزنامه جمهوری اسلامی

شماره 13182
سفره خالي و فراواني بيماران و بزهکاران!غلامرضا بني اسديفقر، عاملِ اصلي بيماري و بزهکاري است. اين را

سفره خالي و فراواني بيماران و بزهکاران!غلامرضا بني اسديفقر، عاملِ اصلي بيماري و بزهکاري است. اين را از چهره گرفتاران هر دو مي‌شود خواند. از چهره‌هايي که تابلوي زردرنگِ کم بودِ چيز‌هاي است که بايد باشد اما کم است و گاه هم اصلا نيست. من براي رسيدن به محل کار، هر روز از مسيري مي‌گذرم که چند بيمارستان و دادسرا در يک راستا قرار دارند. مي‌بينم بيماران را و همراهان شان را. مي‌بينم مردماني که با نسخه‌اي در دست، چشم مي‌گردانند تا کسي حرف شان را بر زمين نگذارد و با کمکي، گره باز کند از مشکل شان. سه بيمارستان و ده‌ها و شايد صدها مطب را که رد کنم بايد از جلوي دادسرا عبور کنم آنجا هم قصه از بيمارستان و بيماران تلخ‌تر است. آدم‌هاي پاي در پابند و دست در دستبند را مي‌بينم که در آمد و شدند. ماشين‌هاي پليس که از کلانتري‌هاي مختلف متهم و مجرم مي‌آورند. اين متن برايم فرامتنِ امنيت به همراه ندارد بلکه فرامتن همان است که اول گفتم؛ فقر، وجه مشترکي که از اول خيابان تا انتهاي آن در برابر مطب و بيمارستان و دادسرا مشترک است. فقر يک گروه را به جرم واداشته است حالا انواع فقر متفاوت است هرچند اولين معنايش را بايد در فقر اقتصادي دانست. گروه بزرگتر بيماران هستند که فقر اقتصادي قريب به اتفاق شان را گرفتار کرده است.اينجاست که دعاي گذشتگان برايم معنايش هر روز روشن‌تر مي‌شود "خدا گرفتار محکمه ات نکند." محکمه را هم به يک قرائت مطب پزشک مي‌دانستند که محکمه حکيم مي‌خواندند و هم در قرائت ديگر، جايي که حاکم/ قاضي، حُکم مي‌کند. دعاي ظريف شان دقيق بود؛ خدا سر و کارت را با بيماري به دکتر نکشاند که دردهاي پيامدش از خود بيماري سخت‌تر است. کارت با دادگاه و پاسگاه هم بيفتد گرفتار پيچ و تابي مي‌شوي که باز کردن آن توان فرسا و آرامش سوز است. دعاي خوبي بود آنچه قديمي‌ها مي‌گفتند. خوب است ما هم در حق همديگر اين دعا را تکرار کنيم. اما اجابت آن علاوه بر عنايت الهي، همت مسئولان را هم مي‌طلبد. اين که وضعيت اقتصادي جامعه را درست سامان دهند تا معيشت مردم، معادشان را تباهنکند که رسول اعظم الهي(ص) فرموده‌اند: "کادَ الْفَقْرُ أَنْ يکونَ کفْراً" بايد چنان کارکنند مسئولان که نتيجه آن افزايش ايمان مردم باشد نه خداي نکرده، توسعه کفر در جامعه.اينکه اين "بايد" چقدر محقق شده است‌، از چهره مردمان جلوي بيمارستان و دادسرا مشخص است! نمي‌خواهم به صراحت بگويم اما همه نگفته به صراحت مي‌دانند قصه چقدر پر غصه است. البته وضعيت کشور را مي‌دانيم. توقعات را بي‌حساب نبايد بالا برد. بي‌کتاب نبايد نسخه طلبکاري نوشت اما وقتي رئيس‌جمهور محترم خود از بودجه‌هاي کلان برخي سازمان‌ها و نهاد‌ها و تشکلاتي مي‌گويد که بودجه مي‌بلعند اما براي جامعه آورده‌اي ندارند، مي‌شود از او خواست که بست‌ها را باز کنيد تا پيوست‌هاي ناکارآمد، فرو بريزند. تشکل‌هاي مريد پرور بي‌دستاورد. نهادهاي موازي و تکراري، سازمان‌هاي موقت که دائمي شده‌اند، بنيادهاي خصوصي و خانوادگي و... همه و همه مي‌توانند عادلانه حذف شوند تا بودجه آنان صرف فقر زدايي از جامعه شود. آن وقت شايد از آمار بيماران و بزهکاران کاسته شود. سفره خالي، دل‌ها را چنان پر مي‌کند که دست به بزه آلوده شود و تن به ويروس. با عدالت بودجه‌اي مي‌توان از فراواني اين درد کاست....