قلمها و بيانها از ترسيم حماسههاي دفاع مقدس عاجز هستندمروري بر بيانات امام خميني پيرامون برکات د
قلمها و بيانها از ترسيم حماسههاي دفاع مقدس عاجز هستندمروري بر بيانات امام خميني پيرامون برکات دفاع مقدساشارهبار ديگر سالگرد بزرگداشت دفاع مقدس فرا رسيد. در انديشه امام خميني، دفاع مقدس در برابر جنگ تحميلي هشت ساله عليه ايران اسلامي، دستاوردهاي عظيمي داشت که قابل مقايسه با هيچ دورهاي از ادوار تاريخ معاصر در جوامع اسلامي نبوده است؛ چراکه لااقل در 200 سال اخير، براي اولينبار ايران در جنگي نابرابر حتي يک وجب از خاک خود را از دست نداد، از مستشاران نظامي ديگر کشورها کمک نگرفت و مردم غيور و دلاور ايران اسلامي روي پاي خود مردانه ايستادند و در بخشهاي زيادي از صنايع دفاعي به خودکفايي رسيدند، در برابر سختيها و مشکلات مقاومت کردند و در عين حال و در همان شرايط سخت ملت غيور ايران در صحنه حاضر شدند و در تعيين سرنوشت کشور مشارکت نمودند. امام خميني رضواناللهتعاليعليه همگام با مردم در اين مقاومت جانانه، با رهبري داهيانه پيشگام در آفريدن اين حماسه بزرگ بود و برغم آنکه ذاتاً مخالف جنگ بود و مکرر اعلام ميکرد که ما در جنگ پيشقدم نبودهايم، اما دفاع مقدس را داراي برکات عظيمي براي اسلام، کشور و ملت ميدانست. آنچه مطالعه ميفرمائيد، گزيدهاي از بيانات امام خميني درباره برکات دفاع مقدس و آثار اين مقاومت جانانه در برابر دنياي استعمار و دولتهاي جهانخوار است.***براي جنگ ما پيشقدم نيستيم، لکن حالا که به ما تحميل شده است، اين يک آثار بزرگي دارد براي نهضت ما. يکي از آثارش اين است که دشمنِ ما را رو سياه کرد در دنيا. اين ميخواست که براي خودش يک حيثيتي پيدا بکند و اينکه دشمن اسلام بود و قبل از اين هم که هجوم کند به ايران، با عراق آنطور معامله کرد و با علماي عراق آنطور معاملات کرد و با ملت عراق آنطور و با دسته جات براي عاشورا آنطور و براي زائرين کربلا، که براي اربعين ميرفتند، آنطور جنايتکارانه عمل کرد. اين در دنيا رسوا شد. و حالا هم هرچه ميخواهد سالوسي کند و نماز بخواند و اظهار اسلاميت بکند و امثال ذلک، ديگر فايده ندارد. اين ديگر نميتواند با سالوسي، خودش را جا بيندازد. نميتوانست، لکن شايد بعضيها ـ آنهايي که خارج بودند از عراقباورشان ميآمد که اين يک آدمي است که ميخواهد خدمتي بکند و کذا و اين حرفها. حالا معلوم شد که نه، همه فهميدند که اين آدم اينطوري است، وضعش اينطوري است. معلوم شد يک آدمي است که عرب نميخواهد کار بکند. اين خوزستان عربها را غالباً کشتند. اگر ايشان با عرب موافق است، چطور عرب کشي ميکند؟ (صحيفه امام، ج13، ص331)از چيزهايي که ما متوجه قبلاً نبوديم و بعد متوجه شديم، اين است که اين مشتي که شما جوانان ما و ارتش ما و پاسداران ما و ساير قواي مسلح و امدادي به دهان اين مهاجمين زديد، اين يک عبرتي ميشود از براي ديگر حکام جوري که شايد يک وقت در مغز خودشان اين تخيل پيش آمده است که ايران به هم ريخته است و خوب است که ما هم يک هجومي بکنيم... از اموري که در اين جنگ، که ما مکروه داشتيم، پيش آمد براي ما، اين بود که به واسطه شجاعت سربازان دلير ما و شجاعت ملت بزرگ ما، که توانست اين مطلب را تثبيت کند که کسي نميتواند به اين مملکت رخنه کند و کسي نميتواند آسيب به اين کشور برساند.(همان، ج15، ص401ـ402) هر چند جنگ و دفاع از حق و ميهن، زحمتها و خسارتها دارد و جوانان پرارزش را از ما گرفت و جنگزدگان مظلومي را آواره و بيخانمان کرد. لکن به خواست خداي منّان محتواي پرعظمت و شکوهمندي داشت. اين جنگ تحميلي، شکوه و عظمت ايمان و اسلام را در پهناور جهان منتشر نمود، و ايران بزرگ که ميرفت با خيانتهاي خاندان پهلوي و بستگان آنان يک کشور وابسته و مصرفي و يک ملت مرده و سر به زير براي ضربه خوردن و ستم پذيرفتن معرفي شود، ناگهان با يک جهش بيسابقه و يک انقلاب الهي در جنگ غافلگيرانه با توطئه جهانخواران ستم پيشه و مزدوران بيفرهنگ و پشتيباني آشکار و نهان ابرقدرتها آنچنان پيروزمندانه و شجاعانه بر پيکر پليد صداميان و آمريکاييان منطقه تاخت، و آنچنان اسطورههاي شيطاني را يکي پس از ديگري در هم شکست که گويي دست مبارک عليبنابيطالب ـ سلاماللّهعليه در روز خندق از آستين پرعظمت لشکريان ما بيرون آمده است و در مبارزه تمامي اسلام در مقابل تمامي کفر ظفرمندانه و سرافراز با قامتي به بلندي ابديت استوار ايستاده است.(همان، ج16، ص156ـ157) جنگ در عين حال که ناگوار بود و شهرهاي ما را خراب کرد، ولي برکاتي داشت که اسلام به دنيا معرفي شد، و اينکه چه اشخاصي و قدرتهايي در مقابل اسلام ايستادند، و چه کساني از اسلام ميترسند، و چه قدرتهايي عليه اسلام قيام کردند، همه اينها در جنگ معلوم شد. ابرقدرتها نه شخص صدام را ميخواهند نگه دارند و نه ما را ميخواهند بکوبند، بلکه آنها از اسلام ميترسند و اسلام را ميخواهند بکوبند، از اين جهت با ما مخالفند و از او طرفداري ميکنند. آنها ميدانند که مردم کشورهاي اسلامي در مقابلشان ميايستند، و همچنين مردم کشورهاي غيراسلامي که متوجه ما هستند، مثل سياهپوستان.(همان، ج18، ص131) البته اگر همه علل و اسباب را در اختيار داشتيم در جنگ به اهداف بلندتر و بالاتري مينگريستيم و ميرسيديم ولي اين بدان معنا نيست که در هدف اساسي خود که همان دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود مغلوب خصم شدهايم. هر روز ما در جنگ برکتي داشتهايم که در همه صحنهها از آن بهره جستهايم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده ايم، ما مظلوميت خويش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودهايم، ما در جنگ، پرده از چهره تزوير جهانخواران کنار زديم، ما در جنگ، دوستان و دشمنانمان را شناختهايم، ما در جنگ به اين نتيجه رسيدهايم که بايد روي پاي خودمان بايستيم، ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستيم، ما در جنگ ريشههاي انقلاب پر بار اسلامي مان را محکم کرديم، ما در جنگ حس برادري و وطندوستي را در نهاد يکايک مردمان بارور کرديم، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان داديم که عليه تمامي قدرتها و ابرقدرتها ساليان سال ميتوان مبارزه کرد، جنگ ما کمک به افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطين را به دنبال خواهد داشت، جنگ ما موجب شد که تمامي سردمداران نظامهاي فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند، جنگ ما بيداري پاکستان و هندوستان را به دنبال داشت، تنها در جنگ بود که صنايع نظامي ما از رشد آنچناني برخوردار شد و از همه اينها مهمتر استمرار روح اسلام انقلابي در پرتو جنگ تحقق يافت.... چه کوته نظرند آنهايي که خيال ميکنند چون ما در جبهه به آرمان نهايي نرسيدهايم، پس شهادت و رشادت و ايثار و از خودگذشتگي و صلابت بيفايده است! درحالي که صداي اسلامخواهي افريقا از جنگ هشت ساله ماست، علاقه به اسلام شناسي مردم در آمريکا و اروپا و آسيا و افريقا يعني در کل جهان از جنگ هشت ساله ماست. (همان، ج21، ص283ـ284)ملت بزرگ ايران به پيروي از اولياي عظيم الشان اسلام، اين دفاع مقدس را آغاز نموده و در انجام آن و رسيدن به هدفهاي اعلاي قرآني جان و مال را داوطلبانه فدا کرده و آنچه وظيفه الهي بوده به طور شايسته انجام داده است و بحمداللّه تعالي قدمهاي بزرگي در راه شناساندن اسلام الهي و محمدي ـ صليالله عليه و آله و سلمبرداشته است. گرچه وجودهاي عزيز و ارزشمندي را از دست داده است، لکن ارزشهاي بالاتر و والاتري به دست آورده و آن رضاي خداوند متعال است و چه چيز ميتواند از آن بالاتر باشد. (همان، ج19، ص496ـ497) به هر حال، قلم و بيان من عاجز است که مقاومت عظيم و گسترده ميليونها مسلمان شيفته خدمت و ايثار و شهادت را در اين کشور صاحبالزمان ـ ارواحنا فداه ترسيم نمايد، و از حماسهها و رشادتها و خيرات و برکات فرزندان معنوي کوثر، حضرت فاطمه زهرا ـ سلاماللهعليها سخن بگويد؛ که همه اينها از هنر اسلام و اهلبيت و از برکات پيروي امام عاشورا سرچشمه گرفته است. و ملت ما کمربندها را محکم بستهاند؛ و از زن و مرد و پير و جوان همه و همه، جز تعداد انگشت شماري منافق خود فروخته جاسوس و ساير وابستگان به استکبار جهاني، در صحنه نبرد حق در برابر باطل ايستادهاند و بر يکديگر سبقت ميجويند. و کدام سبقتي در مسير اليالله بالاتر از اينکه سيلزدگان محصور در فکر کمک به جبههاند و رزمندگان در صحنه نبرد هم بضاعت مالي خود را به سيلزدگان تقديممي کنند؟ و کدام تحولي بالاتر از اينکه پدران و مادران و همسران شهيدان ما از فراق عزيزان خود شِکوه نميکنند، ولي غبطه و حسرت دوري از قافله شهدا را بر زبان دارند؟(همان، ج20، ص198ـ199) يکي از امور که باز خير بود براي ما اينکه دولت عراق فهميد که باکي طرف است. اينها دائماً هي پيش خودشان ميگفتند که ما اگر ـ همچو خيالات ميبافتند که اگر ماحمله به ايران بکنيم، در همان حمله اول، ديگر کار تمام است و ما ميرويم براي مرکز ايران و همه جا. حالا فهميدند که نه، مسأله اينطور نيست. در عين حالي که ما باز به مردم اجازه نداديم و آن بسيج عمومي را اجازه نداديم، الآن مع ذلک، فهميدند اينها که خير، کاري از آنها بر نميآيد و اگر دولت ايران بخواهد، آنها را انشاءاللّه، بزودي از بين ميبرد.(همان، ج13، ص246ـ248) ما از جنگ چه ترسي داريم؟ يک ملتي که حاضر است براي شهادت و شهادت را فوز عظيم ميداند، چه باکي از اين مسائل دارد؟ از اين، از اينکه باکي نيست. تازه وقتي که يک جنگي شروع ميشود، ملت ما بيدار ميشود. بيشتر متحرک ميشود. شما ببينيد که در اين جنگي که به ايران تحميل کردند و اشخاص خائن به اسلام، مخالف سرسخت با اسلام، اين جنگ را به پاکردند، ايران چه جور باز زنده شد، يکپارچه ايران دوباره انقلاب کرد و توجه کرد به يک مقصد؛ سرتاسر ايران. کدام کار ممکن بود که اينطور مردم را بسيج کند؟ اين جنگ بود که بسيج کرد. پس [در] جنگ چيزهايي است که ما خيال ميکنيم بد است، بعد خوب از کار درمي آيد.(همان، ج13، ص329) يکي از مسائلي که باز مرتب شد بر اين، اينکه شياطين فهميدند قدرت اسلام در ايران چيست و قدرت ارتش ما و پاسدارهاي ما ـ که خداوند همه را حفظ کندآنطور نيست که آنها خيال ميکردند. خليجيها هم فهميدند که نه، مسائل آنطورها نيست و اگر ـ خداي نخواستهيک وقت شيطنت کنند، ممکن است عکس العمل داشته باشد. ديگران هم فهميدند که نه، قدرت اسلام بيش از اين مسائل است که اينها خيال ميکنند. قدرت اسلام است که يک مملکت را يکپارچه بر ضد آنها به راه مياندازد؛ بسيج ميکند. اين قدرت اسلام است. اين هم يکي از برکاتي بود که از اين جنگ تحميلي براي آنها ننگ بار آورد و براي ملت ما سلحشوري و قدرتمندي و بيداري.(همان، ج13، ص331-332)من در اينجا از همه فرزندان عزيزم در جبهههاي آتش و خون که از اول جنگ تا امروز به نحوي در ارتباط با جنگ تلاش و کوشش نمودهاند، تشکر و قدرداني ميکنم. و همه ملت ايران را به هوشياري و صبر و مقاومت دعوت ميکنم. در آينده ممکن است افرادي آگاهانه يا از روي ناآگاهي در ميان مردم اين مسئله را مطرح نمايند که ثمره خونها و شهادتها و ايثارها چه شد. اينها يقيناً از عوالم غيب و از فلسفه شهادت بيخبرند و نميدانند کسي که فقط براي رضاي خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگي نهاده است حوادث زمان به جاودانگي و بقا و جايگاه رفيع آن لطمهاي وارد نميسازد. و ما براي درک کامل ارزش و راه شهيدانمان فاصله طولاني را بايد بپيماييم و در گذر زمان و تاريخ انقلاب و آيندگان آن را جستجو نماييم. مسلّم خون شهيدان، انقلاب و اسلام را بيمه کرده است. خون شهيدان براي ابد درس مقاومت به جهانيان داده است. و خدا ميداند که راه و رسم شهادت کور شدني نيست؛ و اين ملتها و آيندگان هستند که به راه شهيدان اقتدا خواهند نمود. و همين تربت پاک شهيدان است که تا قيامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاي آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان که در اين قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنهايي که اين گوهرها را در دامن خود پروراندند!... آري، ديروز روز امتحان الهي بود که گذشت. و فردا امتحان ديگري است که پيش ميآيد. و همه ما نيز روز محاسبه بزرگتري را در پيش رو داريم. آنهايي که در اين چند سالِ مبارزه و جنگ به هر دليلي از اداي اين تکليف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و ديگران را از آتش حادثه دور کردهاند مطمئن باشند که از معامله با خدا طفره رفتهاند، و خسارت و زيان و ضرر بزرگي کردهاند که حسرت آن را در روز واپسين و در محاسبه حق خواهند کشيد. که من مجدداً به همه مردم و مسئولين عرض ميکنم که حساب اينگونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند؛ و نگذارند اين مدعيان بيهنر امروز و قاعدين کوتهنظر ديروز به صحنهها برگردند. من در ميان شما باشم و يا نباشم به همه شما وصيت و سفارش ميکنم که نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد. نگذاريد پيشکسوتانِ شهادت و خون در پيچ و خم زندگي روزمره خود به فراموشي سپرده شوند. اکيداً به ملت عزيز ايران سفارش ميکنم که هوشيار و مراقب باشيد.(صحيفه امام، ج21، صص 92 و 93)*هرچند جنگ و دفاع از حق و ميهن، زحمتها و خسارتها دارد و جوانان پرارزش را از ما گرفت و جنگزدگان مظلومي را آواره و بيخانمان کرد، لکن به خواست خداي منّان محتواي پرعظمت و شکوهمندي داشت. اين جنگ تحميلي، شکوه و عظمت ايمان و اسلام را در پهناور جهان منتشر نمود*ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نمودهايم، ما مظلوميت خويش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودهايم، ما در جنگ، پرده از چهره تزوير جهانخواران کنار زديم، ما در جنگ، دوستان و دشمنانمان را شناختهايم*جنگ ما موجب شد که تمامي سردمداران نظامهاي فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند*قلم و بيان من عاجز است که مقاومت عظيم و گسترده ميليونها مسلمان شيفته خدمت و ايثار و شهادت را در اين کشور صاحبالزمان ـ ارواحنا فداه ترسيم نمايد، و از حماسهها و رشادتها و خيرات و برکات فرزندان معنوي کوثر، حضرت فاطمه زهرا ـ سلاماللهعليها سخن بگويد که همه اينها از هنر اسلام و اهلبيت و از برکات پيروي امام عاشورا سرچشمه گرفته است