علل و عوامل حمله رژيم بعثي عراق به خاک جمهوري اسلامي ايراننگاه رژيم بعث عراق به وضعيت داخلي ايران پس
علل و عوامل حمله رژيم بعثي عراق به خاک جمهوري اسلامي ايراننگاه رژيم بعث عراق به وضعيت داخلي ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي اين احساس را در صدام حسين پديد آورد که بدون نياز به درگيري سنگين و تمام عيار نظامي، خواهد توانست بخشهاي وسيعي از خاک ايران را تصرف و در زمان کوتاهي به اهداف و نتايج دلخواهش برسد. بر همين اساس رژيم بعث عراق از آغاز پيروزي انقلاب اسلامي تا شروع جنگ تحميلي که 19 ماه فاصله بود، خود را از نظر طرحريزيهاي نظامي و راهبردي و نيز حل مشکلات فني و همچنين انباشت سلاحهاي بيشتر و توسعه قدرت نظامي آماده کرد و در 31 شهريور 1359 (1980 ميلادي) حمله سراسري خود را آغاز کرد. در اين نوشتار بهانهها و يا علل وعوامل حمله عراق به خاک جمهوري اسلامي ايران به شرح زير مورد بررسي قرار گرفته است:*اختلافات مرزي ميان ايران و همسايگان غربياشاختلافات مرزي ميان ايران و همسايگان غربياش، بهويژه در مناطق آبي و رودخانهاي، سابقهاي طولاني دارد که به دوران حکومت صفوي در ايران و امپراتوري عثماني در قرن هفدهم بازميگردد. اين اختلافات همواره به عنوان شاخصترين مظهر تنشها بين تهران و بغداد شناخته شده و ساير مسائل را تحتالشعاع قرار داده است. از آن زمان تا تأسيس کشور عراق، مرزهاي دو کشور بهطور دقيق و قطعي تعيين نشده بود و تلاشهاي متعددي از طريق امضاي معاهدات صورت گرفت که اغلب به دليل ابهام در مفاد يا عدم پايبندي طرفين، ناکام ميماندند.*تاريخچه معاهدات مرزي ايران و عراق از 1018 تا 1353(قرادادصلح آماسيه): تاريخ روابط ايران و امپراتوري عثماني، و پس از آن با کشور عراق، مملو از تلاشهاي ديپلماتيک براي حل و فصل اختلافات مرزي است. اين تلاشها منجر به امضاي معاهدات متعددي شد که هر يک به نوبه خود، تلاشي براي تعريف حدود و ثغور دو کشور بودند. اولين قرارداد ثبتشده بين دو طرف در سال 1555 ميلادي به نام «صلح آماسيه» بود که بين شاه تهماسب صفوي و سلطان سليمان قانوني به امضا رسيد. اين معاهدات با گذشت زمان تکامل يافتند:قرارداد زهاب (1018): اين معاهده بين دولتهاي صفوي و عثماني در مورد مرزهاي آبي و خشکي به ثبت رسيد.معاهدات ارز روم (1823 و 1847): اين معاهدات در پي جنگهاي 1821-1823 ميلادي بين حکومت وقت ايران و امپراتوري عثماني به امضا رسيدند.پروتکل اسلامبول (1913): اين پروتکل به موجب آن کميسيوني متشکل از نمايندگان ايران، عثماني، روسيه و بريتانيا کار تعيين مرزها را بر عهده گرفتند. اين کميسيون در سال 1914 نقشهاي دقيق از مرزها ترسيم کرد.قرارداد (1937): اين قرارداد که پس از فروپاشي امپراتوري عثماني و تأسيس کشور عراق امضا شد، تحت فشار بريتانياييها به ايران تحميل شد. براساس آن، مرز آبي در اروندرود برخلاف اصول بينالمللي مبتني بر خطالقعر، براساس حاکميت عراق بر کل رودخانه، به جز محدودهاي پنج کيلومتري مقابل آبادان، تنظيم شد. عراق هرگز به تعهدات خود در زمينه تأمين آزادي کشتيراني و لايروبي عمل نکرد.اين روند تاريخي، نشان ميدهد که اختلاف بر سر مرزها، بهويژه بر سر اروندرود، يک مسئله دائم و حلنشده باقي ماند.تا اينکه پيمان 1975 الجزاير به امضا رسيدپيمان (1353ش) الجزاير:اختلافات مرزي در اواسط دهه 1348 به اوج خود رسيد. و به دورهاي از تنشهاي شديد و درگيريهاي نظامي در سالهاي 1352-1353 منتهي شد. در اين درگيريها، ايران با استفاده از برتري نظامي خود و حمايت از کردهاي عراق، بر نيروهاي عراقي غلبه کرد و حدود 1000 نفر تلفات به دو طرف وارد شد. در نتيجه اين درگيري و براي پايان دادن به شورش کردها، عراق تصميم گرفت امتيازاتي به ايران بدهد و با ميانجيگري الجزاير، پيمان 1353 به امضا رسيد.اين پيمان مقرر کرد که مرزهاي آبي براساس خطالقعر (تالوگ)، يعني عميقترين نقطه رودخانه، تعيين شود. در مقابل، ايران نيز متعهد شد که از حمايت نظامي از شورشيان کردستان عراق خودداري کند. اين توافق در زمان خود يک پيروزي بزرگ ديپلماتيک براي ايران محسوب ميشد و براي مدتي تنشها را کاهش داد. در اينجا لازم است به اهميت راهبردي اروند رود اشارهاي بشود.اروندرود، که در ادبيات عربي به شطالعرب معروف است، رودخانهاي راهبردي و حياتي در مرز ايران و عراق است که از پيوند رودهاي دجله، فرات و کارون تشکيل شده و به خليج فارس ميريزد. اين رودخانه همواره به دليل نقش مهم خود در تجارت، کشاورزي و حملونقل، بهويژه براي دسترسي عراق به آبهاي آزاد، موضوع اصلي اختلافات مرزي بوده است. با توجه به اينکه حدود 67 درصد آب اروندرود از رودخانههايي با منشأ ايراني تأمين ميشود، حاکميت بر اين آبراه اهميت اقتصادي و ژئوپليتيک بالايي داشت. نامگذاري اين رودخانه نيز خود بازتابي از تضادهاي هويتي و مليگرايانه بود، جايي که «اروندرود» نامي باستاني و ايراني و «شطالعرب» نامي جديد و عربي براي آن محسوب ميشد.درحالي که بستر اختلافات تاريخي و مرزي از قرنها پيش وجود داشت، مجموعهاي از عوامل فوري و محرک در اواخر دهه 1970 و اوايل دهه 1980 با هم تلاقي کردند که صدام حسين را به اين باور رساند که فرصت مناسب براي حمله به ايران و دستيابي به اهداف بلندپروازانه خود فراهم شده است.که ميتوان به موارد زير اشاره کرد:*انقلاب اسلامي ايران و تأثيرگذاري اعتقادي آنپيروزي انقلاب اسلامي در ايران و سرنگوني رژيم شاه، نه تنها يک تحول سياسي داخلي بود، بلکه يک رويداد اعتقادي با پتانسيل تأثيرگذاري بر ساير کشورهاي منطقه، بهويژه جوامع شيعه، محسوب ميشد و دولت عراق تصور ميکرد به دليل قرابت مذهبي و فرهنگي، تأثيري عميق و سريع بر شيعيان عراق بگذارد.*تضعيف قدرت نظامي ارتش جمهوري اسلامي ايرانپيامدهاي انقلاب که به طور طبيعي دگرگونيهاي بنيادي در ساختارهاي نظام پيشين بود، تا حدودي سبب تضعيف ارتش ج اايران گرديد، تصميمگيريهاي متعدد، متفاوت و گاهي متضاد مقامات مملکتي و اقدامات شتابزدهاي نظير تقليل کارکنان پايور ارتش، تقليل مدت خدمت نظام، لغو قرارداد خريد تجهيزات و وسايل نظامي، از جمله لغو قرارداد خريد هواپيماهاي شکاري پيشرفته، ناوچههاي موشک انداز، هواپيماهاي آواکس و متوقف نمودن طرح احداث پايگاه نظامي عظيم چاه بهار و تعدادي ديگر، سبب تحليل توان رزمي ارتش گرديد و ازسوي ديگر انجام پاکسازيهاي بيوقفه در ساختار ارتش به کاهش قدرت رزمي و آمادگي ارتش منجر شد و با تقليل خدمت پرسنل وظيفه از دو سال به يک سال، نيروي انساني ارتش که بر نيروي انساني وظيفه متکي بود ضربه شديدي خورد. در نيروي هوايي تعليق قرارداد خريد هواپيماهاي اف- 16 وضعيت نامساعد تعمير و نگهداري و ساير مسائل لجستيکي به توان رزمي نيروي هوايي صدمه وارد کرد، فقط در دريا بود که نيروي دريايي ايران کماکان برتري خود را نسبت به عراق حفظ کرد.هر چند نظام نوپاي ج اايران، خيلي سريع متوجه اهميت و وفاداري ارتش خود و به ويژه موفقيتهاي او در مقابله با شورشهاي داخلي در پارهاي نقاط کشور گرديد و قدمهايي در جهت تقويت ارتش و بازسازي رواني آن برداشته شد، ولي به هر حال نيروهاي نظامي از نظر توان رزمي نسبت به قبل از انقلاب تنزل کرده و تواناييهاي کلي ارتش آسيب ديده بود و توازن قدرت نظامي به نفع عراق تغيير کرده بود، ازسوي ديگر در مدت 18 ماه قبل از شروع جنگ تحميلي قسمتي از توان رزمي ارتش در درگيريها داخلي آسيب ديد و در مقابل اين همه، تقريباً هيچ گونه اقدام مثبتي براي جايگزيني پرسنل و وسايل به عمل نيامد،*جاهطلبيهاي صدام حسينصدام حسين، با استفاده از شرايط جديد، به دنبال تحقق اهداف شخصي خود بود. او ميخواست به عنوان رهبر بلامنازع جهان عرب مطرح شود. اين جاهطلبي در راستاي رقابت ديرينه عراق با مصر براي کسب رهبري فکري و سياسي جهان عرب بود، بهويژه پس از آنکه مصر با پيمان کمپ ديويد از اتحاديه عرب اخراج شده بود. صدام در تلاش بود تا جنگ را به عنوان يک منازعه تاريخي ميان «عرب و عجم» (غيرعرب/ايراني) معرفي کند تا بتواند جهان عرب را عليه ايران بسيج و تجهيز کند. علاوه بر اين، او به منابع نفتي خوزستان چشم طمع داشت و تجزيه اين استان را به عنوان يکي از اهداف اصلي خود مطرح کرده بود.*ادعاهاي عراق در مورد نقض پيمان الجزايرصدام حسين با پاره کردن نمادين قرارداد الجزاير در برابر دوربينها در شهريور 1359، لغو يکجانبه اين پيمان را اعلام کرد. او مدعي شد که ايران به تعهدات خود مبني بر عدم حمايت از کردهاي عراقي و شيعيان عمل نکرده است. او همچنين خواستار بازگرداندن اروندرود به حالت قبل از 1975، خروج ايران از جزاير سهگانه (تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسي) و به رسميت شناختن خوزستان با نام «عربستان» شد. اين دلايل در واقع پوششي براي اهداف راهبردي و جاهطلبيهاي عميقتر او بود. صدام در پي جبران تحقير ناشي از پيمان 1975 بود و به دنبال فرصتي براي اعمال حاکميت کامل بر اروندرود و دسترسي آزادانه به خليج فارس بود.*زمينهچيني خارجي و حمايتهاي جهاني و منطقهاي از عراقجنگ ايران و عراق فراتر از يک درگيري دوجانبه بود و به يک جنگ نيابتي تمامعيار تبديل شد که در آن، قدرتهاي جهاني و منطقهاي، عراق را به عنوان ابزاري براي مهار انقلاب اسلامي ايران به کار گرفتند. اين جنگ، نتيجه يک ائتلاف نامتجانس از قدرتها بود که از اهداف او حمايت ميکردند و در يک پديده بيسابقه، دو بلوک اصلي دوران جنگ سرد، يعني ايالات متحده و اتحاد جماهير شوروي، در يک هدف مشترک يعني مهار انقلاب ايران همسو شدند.شوروي بزرگترين تأمينکننده تسليحات عراق در طول جنگ بود و حدود 85 درصد تجهيزات مورد استفاده ارتش بعث، ساخت شوروي بود. اين کمکها شامل انواع هواپيماهاي جنگي، تانک، موشکهاي زمين به زمين بود ايالات متحده آمريکا نيز با هدف جلوگيري از پيروزي ايران و سرنگوني دولت صدام، کمکهاي نظامي، مالي و اطلاعاتي گستردهاي به عراق ارائه داد. آمريکا با حذف نام عراق از فهرست حاميان تروريسم در سال 1983، زمينه را براي ارائه اعتبارات، وامها و تضمينهاي مالي فراهم کرد. کمکهاي اطلاعاتي آمريکا به عراق بسيار دقيق بود و شامل اطلاعات ماهوارهاي از آرايش نيروهاي ايراني و مواضع آنها ميشد.همچنين بسياري از کشورهاي اروپايي، بهويژه فرانسه، آلمان و بريتانيا، نقش مهمي در تجهيز ارتش عراق ايفا کردند.آلمان غربي يکي از اصليترين تأمينکنندگان مواد و فناوري ساخت تسليحات شيميايي براي عراق بود. و فرانسه و بريتانيا نيز با فروش تسليحات پيشرفته، تجهيزات نظامي و مواد شيميايي، به ماشين جنگي عراق سوخت ميرساندند.کشورهاي عربي حوزه خليج فارس نيز، از بيم «صدور انقلاب» و تأثير آن بر جوامع شيعه خود، حمايت مالي گستردهاي از رژيم بعث عراق کردندبه نحوي که عربستان و کويت اصليترين تأمينکنندگان مالي عراق بودند*تجاوزات مرزي عراق پيش از حمله سراسريحمله سراسري ارتش عراق در 31 شهريور 1359، يک اقدام کاملاً ناگهاني نبود، بلکه نتيجه تشديد تجاوزات و درگيريهاي مرزي بود که از فروردين 1358 آغاز شده بود. در طول سال 1358، 84 مورد تجاوز و در شش ماهه اول سال 1359، 552 مورد تجاوز مرزي ازسوي عراق به خاک ايران انجام شد که 490 مورد آن به سازمان ملل گزارش شده بود. اين تجاوزات شامل حملات توپخانهاي و خمپارهاي، حمله به پاسگاهها و کشاورزان و حتي بمباران مناطق مسکوني بود. اين آمارنشان ميدهد که رژيم بعث عراق ماهها پيش از حمله رسمي، جنگ را آغاز کرده بود.*نتيجهگيريدريک نتيجهگيري کلي ميتوان گفت جنگ ايران و عراق، نمادي از تلاقي عوامل تاريخي، سياسي و جاهطلبيهاي شخصي بود. در نهايت، با وجود تمام حمايتهاي مالي و نظامي بينالمللي از رژيم بعث، صدام حسين در تحقق اهداف خود، يعني تصرف خوزستان، سرنگوني حکومت ايران و رهبري جهان عرب، ناکام ماند. اين جنگ با پذيرش قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل و برقراري آتشبس در تابستان 1367، بدون دستيابي صدام به اهدافش، پايان يافت. مهمتر از آن، پس از حمله عراق به کويت در سال 1990، صدام براي خروج از انزواي بينالمللي و تغيير وضعيت «نه جنگ، نه صلح» با ايران، مجبور به پذيرش مجدد و رسمي قرارداد 1975 الجزاير شد. اين اقدام، مهر تأييدي بر بياعتبار بودن تمام بهانههاي او براي آغاز جنگ بود و نشان داد که بزرگترين اشتباه راهبردي صدام، باور به اين توهم بود که ميتواند با نيروي نظامي به اهدافي دست يابد که در ميدان ديپلماسي و مذاکره موفق به کسب آنها نشده بود. اين رويداد تاريخي، بار ديگر اثبات کرد که مسائل پيچيده ژئوپليتيک را نميتوان با راهحلهاي سادهانگارانه نظامي حل کرد و پيامدهاي آن ميتواند فراتر از تصور عاملان آن باشد. سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس آجانويسنده: پژوهشگر و پيشکسوت دفاع مقدس ميرحسين ميري ميانجي*پيامدهاي انقلاب که به طور طبيعي دگرگونيهاي بنيادي در ساختارهاي نظام پيشين بود، تا حدودي سبب تضعيف ارتش جمهوري اسلامي ايران گرديد، تصميمگيريهاي متعدد، متفاوت و گاه متضاد مقامات مملکتي و اقدامات شتابزدهاي نظير تقليل کارکنان پايور ارتش، تقليل مدت خدمت نظام، لغو قرارداد خريد تجهيزات و وسايل نظامي، از جمله لغو قرارداد خريد هواپيماهاي شکاري پيشرفته، ناوچههاي موشک انداز، هواپيماهاي آواکس و متوقف نمودن طرح احداث پايگاه نظامي عظيم چاه بهار و تعدادي ديگر، سبب تحليل توان رزمي ارتش گرديد*صدام حسين، با استفاده از شرايط جديد، به دنبال تحقق اهداف شخصي خود بود. او ميخواست به عنوان رهبر بلامنازع جهان عرب مطرح شود. اين جاهطلبي در راستاي رقابت ديرينه عراق با مصر براي کسب رهبري فکري و سياسي جهان عرب بود*قدرتهاي جهاني و منطقه اي، عراق را به عنوان ابزاري براي مهار انقلاب اسلامي ايران به کار گرفتند. اين جنگ، نتيجه يک ائتلاف نامتجانس از قدرتها بود که از اهداف او حمايت ميکردند و در يک پديده بيسابقه، دو بلوک اصلي دوران جنگ سرد، يعني ايالات متحده و اتحاد جماهير شوروي، در يک هدف مشترک يعني مهار انقلاب ايران همسو شدند