ماجراي ورزشگاه تختي و مافياي چمن؛ سيستم يکپارچه عليه ثبات و کيفيتورزشگاه تختي تنها نمونه کوچکي از نا
ماجراي ورزشگاه تختي و مافياي چمن؛ سيستم يکپارچه عليه ثبات و کيفيتورزشگاه تختي تنها نمونه کوچکي از ناکارآمدي سيستمي به حساب ميآيد که در موضوع چمن ورزشگاههاي فوتبال تبديل به مافيايي گردن کلفت و پرنفوذ شده است.چمن ورزشگاه تختي به خوبي نشان داد سيستمي که پروژههاي ميلياردي و چند ده ميلياردي ميگيرد تا به وضعيت چمن ورزشگاههاي فوتبال رسيدگي کند، در چه درجهاي از ناکارآمدي قرار دارد.به گزارش تابناک، فاجعه پشت فاجعه ميآيد. ورزشگاه به ورزشگاه، داستانهاي تلخي رقم ميخورد که البته شايد فقط بخش کوچکي از عمق بحران در ساختار فوتبال ايران باشد. از آبروريزيهاي بينالمللي گرفته تا حمله بيرحمانه به کيفيت فوتبال. مربياني که گاهي قرباني بيکيفيتي چمن ورزشگاههايي ميشوند که در پشت صحنه مافيايي درحال ارتزاق از آن است.تلخي ماجرا اينجاست که اين فجايع نه با اشتباه بلکه نشأت گرفته از برنامهريزي سيستمي ناکارآمد است؛ سيستمي که پروژههاي چند ميلياردي و چند ده ميلياردي را براي چند رأس هميشه حاضر تعريف ميکند تا آنها بتوانند از پديدهاي به نام چمن هم که شايد ساده به نظر برسد، براي خود ثروت بسازند و از آن ارتزاق کنند. سيستمي يکپارچه عليه ثبات و کيفيت که سود خود را از چمن بيکيفيتي کسب ميکند که بين دو تا پنج سال به نابودي کشيده شود و دوباره نياز به تعويض داشته باشد.يکي از اقدامات سيستماتيک مافياي چمن در تمامي استانها، تخريب عامدانه چمن ورزشگاهها براي تعريف پروژههاي جديد است. چراکه هر تخريب برابر با پروژههاي چند ميلياردي و چند ده ميلياردي است که نمونههاي آن در ورزشگاههاي بسيار زيادي رقم خورده؛ اما موضوع ورزشگاه تختي هم جالب توجه است. ورزشگاهي که چمن آن سال 83 کاشته شد و 13 سال مداوم تا سال 96 بدون مشکل و با خزانهاي که داشت، در دسترس براي برگزاري مسابقات بود. ورزشگاه تختي در ليگ برتر از مسابقات تيمهايي چون استقلال، پرسپوليس، نفت تهران و... ميزباني ميکرد؛ با اين حال در شرايطي که چمن ورزشگاه تختي از نوع سردسيري بود، سال 96 در اقدامي عجيب 5 هزار متر مربع چمن گرمسيري در اين ورزشگاه به کار گرفته شد که علاوه بر دورنگ شدن چمن که به لحاظ ظاهري کيفيت آن را زير سؤال ميبرد، به اصل چمن هم آسيبي جدي وارد کرد.اقدامات تخريبي در ورزشگاه تختي پايانناپذير بود؛ در سال 1400 و چهار سال بعد از تخريب چمن ورزشگاه، مناقصهاي برگزار ميشود که دو شرکتکننده داشته و دو بار مناقصه را باطل ميکنند تا بلکه برنده مناقصه پشيمان شود و از شرکت در مناقصه انصراف دهد تا شرکت دوم کار را دست بگيرد. آن هم در شرايطي که شرکت دوم از قضا يکي از شرکتهاي هميشه حاضر در پروژههاي ميلياردي است که در اين مناقصه عدم صلاحيت ميگيرد، اما در پروژههاي بزرگ ديگري بدون مناقصه و با ترک تشريفات همچنان حضوري پررنگ دارد. در نهايت پيمانکاري که برنده مناقصه تعويض چمن ورزشگاه تختي ميشود، از کارفرما درخواستي دريافت ميکند که 2 هزار متر از چمن ورزشگاه را رول شده به زمين شماره 4 مجموعه ورزشي تختي منتقل کند. اقدامي ديگر براي پشيمان کردن شرکت پيمانکار، اما پس از سه ماه ايجاد وقفه در شروع پروژه، پيمانکار با نامهنگاري و دريافت تأييديه اين اقدام درخواستي کارفرما را انجام ميدهد، چمن رول شده به زمين شماره 4 منتقل ميشود که ناگهان کارفرما از اجراي کار متعجب شده و خواهان توقف پروژه ميشود تا سپس با استفاده از ماده 48 خاتمه پيمان را اعلام کند.جالب اينجاست که از سال 1403 چمن ورزشگاه تحتي براي بهبود وضعيت، با اقدام تاپ درسينگ (ماسهپاشي) و اورسيدينگ (بذرپاشي مجدد) به شرکت ديگري واگذار ميشود. جالب اينکه تا پيش از بازي چادرملو و پرسپوليس در ورزشگاه تختي همه مسئولان از جمله داود رفعتي که رئيس کارگروه استانداردسازي ورزشگاههاست، کيفيت چمن و امکانات ورزشگاه تختي را براي ميزباني بازيهاي ليگ برتر تأييد ميکرد، اما پس از بازي و انتقاد به کيفيت چمن ورزشگاه رفعتي بهانهاي جالب توجه آورد: «چاه آب ورزشگاه خشک شده و آبي که براي آبياري از بيرون آوردند، آلوده بوده است.» اين بهانه در شرايطي مطرح شده که دليل اصلي تخريب چمن ورزشگاه تختي درست شبيه به تخريب چمن ديگر ورزشگاههايي است پشت تخريبشان، پروژههاي چند ده ميلياردي تعريف ميشود.