دفاع مقدس و ارتباط آن با فرهنگ غني و پوياي اسلاميدر انديشه امام خمينياشارههفته «دفاع مقدس» يادآور ا
دفاع مقدس و ارتباط آن با فرهنگ غني و پوياي اسلاميدر انديشه امام خمينياشارههفته «دفاع مقدس» يادآور ارزشهاي والاي متجلي در دوران هشت ساله جنگ تحميلي رژيم بعث عراق به ايران اسلامي است. ارزشهايي که از متن «انقلاب اسلامي» جوشيد و بالا آمد و به صورت نهرهاي زلال در سرزمين مستعد فكر و رفتار و عملكرد رزمندگان جان بر كف اسلام جاري گرديد. انقلاب اسلامي ايران خاستگاه ارزشهاي دفاع مقدس است که از متن فرهنگ و معارف اسلامي و غيرت ايراني مايه گرفت و ريشه و ساقه برآورد و شاخهها و برگهاي انبوه داد و ميوههاي شيرين و حياتبخش به بار آورد. لذا «اسلام، ايران، انقلاب و دفاع مقدس» با هم پيوندي عميق و مستحكم و گسستناپذير دارند. در احياي اين ارزشها، نقش امام خميني رضوانالله تعالي عليه بسيار چشمگير، محوري و حياتي است چرا که انديشههاي والا و فريادهاي رساي او بود كه اين مجموعه را به هم پيوند داد و در سطح سرزمينهاي اسلامي دگرگوني و حركت ايجاد كرد. آنچه در پيش رو داريد، گزيدهاي از يكي از پيامهاي حضرت امام خميني است كه دفاع مقدس و حماسههاي ماندگار رزمندگان اسلام را با انقلاب اسلامي و فرهنگ غني و پوياي اسلامي مرتبط ميسازد و به اين ترتيب جايگاه رفيع دفاع مقدس و تجلي ارزشهاي والا در آن را مينماياند.***... جهانخواران در آستانه پيروزى قاطع ملت ايران بر نظام پوسيده و رو به زوال عفلقيان، تلاش گستردهاى را در جهت مشوه ساختن افكار عمومى جهانيان به كار گرفتهاند تا بعد از آنهمه تجاوزات و جنايات صداميان و سكوت مجامع بينالمللى، ما را جنگطلب معرفى نمايند. و چه بسا با اين حربه جديد، افراد ناآگاهى را تحت تأثير قرار داده باشند. لازم است براى روشن شدن افكار عمومى ملتهاى دربند و خصوصا زائران محترم نكاتى را يادآور شوم. دنيا از آغاز جنگ تاكنون و در تمام مراحل دفاعى ما، هيچگاه با زبان عدالت و بيطرفى با ما سخن نگفته است. آن روزى كه صدام و حزب بعث از روى غرور و بيخردى به منظور ساقط نمودن نظام نوپاى جمهورى اسلامى ايران به كشور عزيزمان ايران حمله نمود و قراردادهاى بينالمللى را پاره كرد و شخصا تجاوزات هوايى و دريايى و زمينى ارتش را رهبرى مىنمود و نه تنها خانههاى يك شهر و روستا، كه مراكز دهها شهر و صدها روستا را با خاك يكسان مىكرد و كودكان معصوم ملت ما را در آغوش مادرانشان به شهادت مىرساند و تجاوزات و وحشيگريها را تا آنجا ادامه داد كه قلم از نوشتن و زبان از بيان آنان شرم مىكند و نيز در آن روزى كه صدام اولين جرقه و شعلههاى آتش جنگ را در خرمن امنيت همه كشورهاى اسلامى و خليج فارس برافروخت، هيچ كس از اين مدعيان صلح، جلوى آتشافروزى او را نگرفته و از امكانات و اهرمهاى فشار و قراردادهاى خود در جهت كنترل و مهار او بهره نجست و به دفاع از ملت مظلوم و ستمديده ايران و عراق برنخاست و به صدام، اين آغاز كننده جنگ، نگفت كه به كدام گناه و به چه جرمى ملت ايران بايد كشته شوند! و به كدام گناه ميليونها زن و مرد و پير و جوان آواره شوند و يا خانه و كاشانهشان ويران گردد! و به كدام جرم و گناه حاصل زحمات دهها ساله تلاش و سرمايهگذارى يك ملت در صنايع و كارخانجات و مزارع و كشتزارها سوخته و بر باد برود! آيا جرم ما، ايرانى بودن ما است، جرم ما فارسى بودن ما است، جرم ما اختلافات و تنازعات گذشته مرزى ما است؟ خير، چنين نيست. امروز همه مىدانند جرم واقعى ما از ديد جهانخواران و متجاوزان، دفاع از اسلام و رسميت دادن به حكومت جمهورى اسلامى به جاى نظام طاغوت ستمشاهى است، جرم و گناه ما احياى سنت پيامبر - صلىالله عليه و آله و سلم - و عمل به دستورات قرآن كريم و اعلان وحدت مسلمانان اعم از شيعه و سنى، براى مقابله با توطئه كفر جهانى و پشتيبانى از ملت محروم فلسطين و افغانستان و لبنان و بستن سفارت اسرائيل در ايران و اعلام جنگ با اين غده سرطانى و صهيونيسم جهانى و مبارزه با نژادپرستى و دفاع از مردم محروم افريقا و لغو قراردادهاى بردگى رژيم كثيف پهلوى با امريكاى جهانخوار بوده است. و نزد جهانخواران و نوكران بىاراده آنان چه گناهى بالاتر از اينكه كسى از اسلام و حاكميت آن سخن بگويد و مسلمانان را به عزت و استقلال و ايستادگى در مقابل ستم متجاوزان دعوت كند. ما به اين نكته نه فقط در جنگ تحميلى، كه از روز نخست شروع مبارزه و از 15 خرداد تا بيست و دوم بهمن رسيدهايم و به خوبى دريافتهايم كه براى هدف بزرگ و آرمانى اسلامى- الهى بايد بهاى سنگينى پرداخت نماييم و شهداى گرانقدرى را تقديم كنيم و جهانخواران ما را راحت و آرام نخواهند گذاشت و با استفاده از ايادى داخلى و خارجىشان به ما شبيخون زده و خون عزيزان ما را بر بستر كوچهها و خيابانها و مرزهايمان جارى مىكنند و همينگونه شد وقتى كه فرياد اسلامخواهى مردم كشور ما در 15 خرداد به گوش امريكا رسيد و وقتى كه براى اولين بار غرور امريكا و اقتدار و ابرقدرتى او در اعتراض به مصونيت كارگرانش در ايران شكسته شد و امريكا متوجه اقتدار و رهبرى علما و روحانيت اسلام و عزم جزم و اراده پولادين ملت ايران براى كسب آزادى و استقلال و رسيدن به نظام عدل اسلامى گرديد، به نوكر بىاراده و وطنفروش و فرومايه خود، محمدرضاخان دستور داد كه صداى اسلامخواهى ملت ما را خاموش كند و از او پيمان گرفت تا همه افرادى كه در برابر امريكا قد علم كردهاند را نابود كند و همه ديديم كه اين خائنان و سرسپردگان در اين ماموريت شوم لحظهاى درنگ ننمودند و به نام ماموريت و آزادى و رسيدن به دروازه تمدن بزرگ، از كشتههاى اين ملت پشتهها ساختند و در و ديوار كشور ما را از فيضيه گرفته تا دانشگاه و از دانشگاه تا كوچه و بازار و خيابان و از خيابان تا مسجد و محراب به خون عزيزان و جوانان تكبير گوى پيرو خدا و رسول خدا - صلىالله عليه و آله - را رنگين كردند و در شرايطى كه جلادان رژيم ستمشاهى پرو بال و برگ و شاخه شجره طيبه آزادى را مىشكستند، همه جهانخواران در يك اقدام هماهنگ تبليغاتى و بينالمللى شاه را متمدن و مترقى، و آزادىطلبان و مسلمانان را مرتجع و خواستههاى اسلامى آنان را ارتجاع سياه معرفى كردند و در ادامه همان سياست سركوب بود كه در كربلاى خونرنگ ايران جنايات يزيديان را دهها بار در عاشوراها و تاسوعاها تكرار نمودند و مملكت ما را به جزيره آرام و ثبات امريكا و به قبرستان و خرابه اين ملت مبدل ساختند كه من در روز ورود به كشور عزيز ايران در بهشت زهرا گفتم كه شاه مملكت ما را ويران و قبرستانهاى آن را آباد نمود و الان نيز همان سخن را تكرار مىكنم كه شاه كشور ما را ويران و قبرستانها را آباد كرد ولى شاه كه بود و به دستور چه كسى عمل مىكرد؟ كه اگر او به تنهايى و به فكر فاسد و تبهكار خود عمل مىكرد چه بسا قضايا بعد از رفتن او خاتمه مىيافت. ولى چه كسى است كه نداند شاه نوكر و مامور امريكا و تمامى شهيدان و عزيزان ما، خونبها و قربانيانى بودند كه به خاطر آزادى از آنان گرفته شد و كار او ماموريتى بوده است كه براى اربابان خود به انجام رسانيد و تا توانست انتقام امريكا را از اسلام و مسلمين گرفت ولى كارگزار اصلى ماجرا يعنى خود امريكا در پشت صحنه باقى مانده بود، امريكايى كه از اسلام راستين مىترسيد و از قيام منتهى به حكومت عدل واهمه داشت. امريكا به تصور اينكه ملي گراها و منافقين و ديگر وابستگان چپ و راست او بزودى پاشنه سياست انقلاب و حاكميت نظام و اداره كشور را به نفع او به حركت درمىآورند چند روزى سياست خوف و رجا را در پيش گرفت و به طرح و اجراى كودتا و اعمال سياست فشار و ترويج چهرههاى وابسته خود و نيز به ترور شخصيت انقلاب و انقلابيون واقعى كشور پرداخت كه خداوند مجددا بر ما منت نهاد و در صحنه حماسى تسخير لانه جاسوسان، مردم ايران برائت مجدد خويش را از امريكا و اذناب آن اعلام نمودند، كه دوباره امريكا همان تيغى كه به دست محمدرضا سپرده بود در كف صدام اين زنگى مست نهاد. صدام چه كرد؟ آيا صدام همان كارى را كه شاه قبل از انقلاب انجام داده بود انجام نداد؟ شاه قبرستانهاى ما را از سروهاى بلند آزادى پرنساخت؟ آيا صدام كه از قدرت برتر و مانور بيشترى برخوردار بود غير از اين كرد؟ آيا شاه كشورمان را به امريكا نفروخته بود؟ آيا صدام براى فروختن ايران به امريكا به صورت ديگرى عمل نكرد؟ گفتم كه خرابيهاى شاه را اگر مهلتمان دهند با تلاش همه دستاندركاران و ملت شريف در بيست سال هم نمىتوانيم آباد كنيم. آيا خرابيهاى صدام را مىشود در كمتر از بيست سال آباد نمود؟ مردم شريف ايران و مسلمانان و آزاديخواهان تمامى جهان بايد بدانند كه اگر بخواهند بدون گرايش به چپ و راست و مستقل از هر قدرت و ابرقدرتى روى پاى خويش بايستند، بايد بهاى بسيار گران استقلال و آزادى را بپردازند. تجربه انقلاب اسلامى در ايران، با خونبهاى هزاران شهيد و مجروح و خراب شدن منزلها و به آتش كشيده شدن خرمنهاى كشاورزان و كشته شدن تعداد بسيارى در بمبگذاريها و اسير شدن فرزندان انقلاب و اسلام به دست دژخيمان بعث عراق و هزاران گونه تهديد و فشار اقتصادى و جانى به دست آمده است. ملت ايران تجربه پيروزى بر كفر جهانى را در خراب شدن منازل خود بر سر كودكان در خواب به دست آورده و با فداكاريها و مجاهدات، انقلاب و كشور خود را بيمه نموده است. و ما به تمام جهان تجربههايمان را صادر مىكنيم و نتيجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون كوچكترين چشمداشتى، به مبارزان راه حق انتقال مىدهيم و مسلما محصول صدور اين تجربهها، جز شكوفههاى پيروزى و استقلال و پياده شدن احكام اسلام براى ملتهاى دربند نيست. روشنفكران اسلامى همگى با علم و آگاهى بايد راه پر فراز و نشيب دگرگون كردن جهان سرمايهدارى و كمونيسم را بپيمايند و تمام آزاديخواهان بايد با روشنبينى و روشنگرى، راه سيلى زدن بر گونه ابرقدرتها و قدرتها، خصوصا امريكا را بر مردم سيلىخورده كشورهاى مظلوم اسلامى و جهان سوم ترسيم كنند. من با اطمينان مىگويم: اسلام ابرقدرتها را به خاك مذلت مىنشاند، اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را يكى پس از ديگرى برطرف و سنگرهاى كليدى جهان را فتح خواهد كرد. ملت شريف ايران توجه داشته باشيد كه كارى كه شما مردان و زنان انجام دادهايد آنقدر گرانبها و پرقيمت است كه اگر صدها بار ايران با خاك يكسان شود و دوباره با فكر و تلاش فرزندان عزيز شما ساخته گردد، نه تنها ضررى نكردهايد، كه سود زيستن در كنار اولياالله را بردهايد و در جهان ابدى شدهايد و دنيا بر شما رشك خواهد برد، خوشا به حالتان! من به تمام دنيا با قاطعيت اعلام مىكنم كه اگر جهانخواران بخواهند در مقابل دين ما بايستند، ما در مقابل همه دنياى آنان خواهيم ايستاد و تا نابودى تمام آنان از پاى نخواهيم نشست، يا همه آزاد مىشويم و يا به آزادى بزرگترى كه شهادت است مىرسيم و همانگونه كه در تنهايى و غربت و بدون كمك و رضايت احدى از كشورها و سازمانها و تشكيلات جهانى، انقلاب را به پيروزى رسانديم، و همانگونه كه در جنگ نيز مظلومانهتر از انقلاب جنگيديم و بدون كمك حتى يك كشور خارجى متجاوزان را شكست داديم، به يارى خدا باقيمانده راه پر نشيب و فراز را با اتكاى به خدا، تنها خواهيم پيمود و به وظيفه خويش عمل خواهيم كرد، يا دست يكديگر را در شادى پيروزى جهان اسلام در كل گيتى مىفشاريم و يا همه به حيات ابدى و شهادت روى مىآوريم و از مرگ شرافتمندانه استقبال مىكنيم ولى در هر حال پيروزى و موفقيت با ما است و دعا را هم فراموش نمىكنيم. خداوندا! بر ما منت بنه و انقلاب اسلامى ما را مقدمه فرو ريختن كاخهاى ستم جباران و افول ستاره عمر متجاوزان در سراسر جهان گردان. و همه ملتها را از ثمرات و بركات وراثت و امامت مستضعفان و پابرهنگان برخوردار فرما. حال با اين مقدمهها قضاوت در جنگ با خود مسلمانان است كه تعقل و انديشه كنند كه ما در مسير چه هدف و آرمانى مورد تهاجم قرار گرفتهايم و شهيدان گرانقدرى را به پيشگاه مقدس حق تقديم كردهايم و صدام پليد چه نياتى از تهاجم خود در سر پرورانده است؛ دنيا نيز به چه انگيزهاى به حمايت ضمنى و علنى از او برخاسته است و تا امروز هم متجاوزين در تنگناى تسليحات و امكانات نظامى و اقتصادى و سياسى نبودهاند و دنيا هر روز به بهانهاى آنان را به بهترين و مدرنترين سلاحها مسلح نموده است ولى از دادن امكاناتى كه حق مسلم ملت ما است و حتى پول آنها را گرفتهاند خوددارى نموده است، ولى با تمام اين احوال ما افتخار مىكنيم كه در اين نبرد طولانى و نابرابر فقط با تكيه بر سلاح ايمان و توكل بر خداى بزرگ و دعاى بقيهالله - عجلالله تعالى فرجه - و اعتماد به نفس و همت دلاور مردان و شيرزنان صحنه كارزار به پيروزى رسيدهايم و خدا را سپاس مىگزاريم كه منت هيچ قدرت و كشورى و ابرقدرتى در جنگ، بر گردن ما نيست.(صحيفه امام، ج20، ص 326- 321)*دنيا از آغاز جنگ و در تمام مراحل دفاعي ما، هيچگاه با زبان عدالت و بيطرفي با ما سخن نگفته است*فرياد اسلامخواهي مردم كشور ما در 15 خرداد به گوش آمريكا رسيد، و براي اولين بار غرور آمريكا و اقتدار و ابرقدرتي او در اعتراض به مصونيت كارگزارانش در ايران شكسته شد*ما در تنهايي و غربت و بدون كمك و رضايت احدي از كشورها و سازمانها و تشكيلات جهاني، «انقلاب» را به پيروزي رسانديم و در «جنگ» متجاوزان را شكست داديم*ملت ايران تجربه پيروزي بر کفر جهاني را در دفاع مقدس به دست آورد و با فداکاري و مجاهدت، انقلاب و کشور خود را بيمه کرد