غلامرضا بني اسدي
امنيتِ اجتماعي يک نعمت است اما جامعه امنيتي را بايد ذيلِ عنوانِ "نقمت" تعريف کرد. دقيقاً همان گونه که پليسِ اجتماعي ستودني است و بايد پرهيز کرد از افتادن به دامِ "جامعه پليسي". در چنين جامعهاي امنيت ايجاد نميشود بلکه ناامني رواني هم بر همه چيز سايه ميافکند. حتي اگر با قصد خير و صد در صد ارتقاي امنيت هم اگر برخيها به فکر امنيتي کردن جامعه باشند، درنتيجه به همان روان فرسايي اجتماعي خواهيم رسيد.در واقعيت عيني جامعه شاهد تحقق اين نکته خواهيم بود که ميگويد: "ما قُصد لم يقع و ما وقع لم يقصد؛ آنچه منظور بوده واقع نشده و آنچه واقع شده منظور نبوده". اين جاست که بايد نه تنها کنشگران که تصميم گيران و حتي تصميم سازان را بايد هشدار داد نسبت به اين مهم. وزير کشور نيزخطاب به همه دستگاهها از جمله معاونان سياسي استانداريهاي سراسر کشور خواسته است از امنيتي شدن فضاي کشور جلوگيري کنند. او به همکاران خود گفته است: نبايد پديدههاي اجتماعي را امنيتي کنيم، بلکه بايد با سازوکار خودش موضوعات اجتماعي را حل کرد.حرف درستي است اين. اين درست را هم بايد به تکرار گفت که پديدهاهاي اجتماعي، حتي اگر به بيماري هم بيانجامد باز نسخه درماني آن را هم بايد اجتماعي نوشت. مسائل فرهنگي هم راه حلي جز فرهنگي ندارد. به راه ديگر رفتن، همان قصدي است که برونداد عملي آن با آنچه در ذهن است متفاوت در ميآيد چنان که قباا هم ديدهايم و فروان هم ديدهايم. اما عدهاي ديدههاي به تجربه تبديل شده را باز ميخواهند به تجربه مجدد بيازمايند. معلوم است که جز به همان نتايج قبلي نخواهند رسيد. کاش اين سخن وزير کشور مقبول حضرات افتد که "به هر پديدهاي با نگاه امنيتي نبايد نگريست." البته کاربلدهاي امنيتي هم اين را خوب ميدانند اما برخي افراد که شاني چنين ندارند وقتي چکش دست شان ميافتد همه چيز را شکل ميخ ميبينند. نسبت چکش و ميخ هم بينياز به گفتن براي همه معلوم است. توقع جامعه از امنيت بانان، آرامش است. درچنين فضايي است که هم همراهي ملي شکل ميگيرد و هم شکوفايي ظرفيتها محقق ميشود. امنيت هم چنان در افزايش ميشود که کاهش در ديگر امور هم نميتواند آن را تحت تأثير قرار دهد. اميدواريم برنامهها براي اجتماعي کردن امنيت به نتيجه برسد نه براي امنيتي کردن جامعه.