موسسه فرهنگی و مطبوعاتی روزنامه جمهوری اسلامی

شماره 13235
قلعه‌نويي و بحران اعتماد؛ هيس به منتقدان با سياست فرار رو به جلوسرمربي تيم ملي فوتبال همچنان اعتقاد

قلعه‌نويي و بحران اعتماد؛ هيس به منتقدان با سياست فرار رو به جلوسرمربي تيم ملي فوتبال همچنان اعتقاد دارد که انتقادها از او و عملکردش به اين خاطر است که او نتيجه نگيرد و تيم ملي تا به امروز توانسته انتظارات را برآورده کند.امير قلعه‌نويي حتي زماني که ترازوي انصاف، حق را به منتقدانش مي‌دهد، باز هم فرار رو به جلو را به قبول اشتباهاتش ترجيح مي‌دهد و تلاش مي‌کند مخالفانش را به سکوت وادارد.او در گذشته و پيش از سرمربيگري تيم ملي هم از همين شيوه استفاده مي‌کرد؛ چه زماني که سرمربي استقلال بود و چه در زماني که هدايت تيم‌هاي گل‌گهر و سپاهان را بر عهده داشت. آخرين واکنش قلعه‌نويي به انتقادها براساس همين سياست بود.اينکه هر کسي علاقه‌اي به چشيدن طعم تلخ انتقادها ندارد واقعيتي کتمان‌ناپذير است اما حداقل کاري که مي‌توان در زمان هجمه‌ها و انتقادها کرد، پذيرفتن بخش منصفانه آن است. مروري بر صحبت‌هاي قلعه‌نويي که پس از بازي با «کيپ ورد» انجام داد، نشان مي‌دهد او تصميمي براي اينکه حتي بخشي از انتقادها را بپذيرد ندارد: «خيلي از دوستان هم دنبال اين هستند در بازي دوستانه نتيجه نگيريم تا حمله کنند اما فلسفه ما براي اين است که در بازي‌هاي دوستانه از لحاظ ساختار دفاع و حمله، نقاط ضعف و قوت خود را شناسايي کنيم.»قلعه‌نويي بايد قبول کند همانقدر که نتايج تيم ملي براي او مهم است، براي منتقدانش هم اهميت دارد و اينگونه نيست که هر کسي از او و عملکردش ايراد گرفت، با شکست تيم ملي بر طبل شادانه خواهد کوبيد. بازي ايران مقابل «کيپ‌ورد» نگران‌کننده بود. قطعا اين تيم جزو سه چهار تيم ضعيف جام جهاني خواهد بود؛ اما تيم ملي مقابل اين تيم هم مجبور شد در يک سوم دفاعي‌اش تجمع کند؛ انگار که حريفش يکي از تيم‌هاي مطرح دنيا است.بارها به قلعه‌نويي برخي از اين نکات و انتقادها يادآوري شد؛ اما گويا سرمربي تيم ملي به گوش خود سپرده که اين نظرات را نشنيده بگيرد و حالا نتيجه نشنيدن اين انتقادها، عدم شناخت ترکيب اصلي است. هيچگاه سابقه نداشته در 2 سال و اندي اين تعداد بازيکن به تيم ملي دعوت شوند؛ با اين حال قلعه‌نويي همچنان راه‌حلي براي گره‌هاي ذهني خود پيدا نکرده و به يک ترکيب ثابت نرسيده است.مجيد حسيني جايي در تفکرات قلعه‌نويي نداشت؛ اما به يکباره براي تورنمنت چهارجانبه العين از او دعوت مي‌شود و عجيب‌تر اينکه به عنوان بازيکن اصلي هم به ميدان مي‌رود. اين تصميم نشان مي‌دهد سرمربي تيم ملي هنوز نتوانسته معماي خط دفاعي تيم ملي را حل کند.نمونه ديگري که مي‌توان پيرامون اين موضوع عنوان کرد، نحوه دعوت دانيال اسماعيلي‌فر به تيم ملي است. اين بازيکن به دليل مصدوميت صالح حرداني براي بازي با روسيه و تانزانيا به تيم ملي شد؛ اما حالا مهره ثابت قلعه‌نويي در سمت راست خط دفاعي شده است. آيا اگر حرداني دچار مصدوميت نمي‌شد، الان اسماعيلي‌فر در تيم ملي بود؟فقط 7 ماه تا آغاز جام جهاني باقي مانده و در اين مدت کم، قلعه نويي بايد نگاهي نو به تيم ملي بيندازد و حداقل فکر دوران پس از اين رقابت‌ها هم کند که مي‌تواند براي خودش تلخ و گزنده باشد و شايد تا سال‌ها از او به عنوان مسبب ناکامي تيم ملي ياد شود. تاريخ فوتبال ايران مملو از اين يادآوري‌ها بوده و حتي هنوز هم بسياري اعتقاد دارند اگر ايويچ در جام جهاني 98 سرمربي تيم ملي مي‌ماند اين تيم مي‌توانست به دور بعدي صعود کند. حتي درباره اينکه جلال طالبي مديريت رختکن تيم ملي را در آن دوران از دست داده بود هم صحبت مي‌شود.آقاي قلعه‌نويي، به هواداران تيم ملي و منتقدان حق بدهيد نگران اين تيم باشند. جام جهاني به تلاشي بيش از اين نياز دارد؛ به اين رقابت‌ها تنها نبايد به عنوان تجربه يک موقعيت جذاب نگاه کرد. تيم ملي متعلق به هر کسي است که مليت ايراني را يدک مي‌کشد؛ بنابراين نمي‌توان به منتقدان گفت که حق انتقاد ندارند. سياست ذاتي رسانه‌ها نيز حمايت از تيم ملي است؛ اما لزوما اين حمايت نبايد فقط تعريف و تمجيد باشد و در مواقعي که اين تيم در مسير اشتباهي گام برمي‌دارد رسانه بايد زنگ خطر را به صدا دربياورد.براي جبران اشتباهات‌، هنوز هم زمان است؛ به شرط اينکه از آن به بهترين نحو استفاده شود. قلعه‌نويي حداقل به خاطر خودش و اينکه شانس موفقيت خود را در جام جهاني بيشتر کند براي يکبار و بدون هيچ موضع‌گيري، انتقادها را مرور و از آنها براي رفع ايرادهاي تيم ملي که مي‌تواند ترکيب تيم ملي يا تفکرات تاکتيکي‌اش باشد، استفاده کند. قطعا مردم بهترين کساني هستند که مي‌توانند در خصوص تيم ملي و عملکرد قلعه‌نويي نظر بدهند و نيازي نيست که مدام منتقدان و نيت‌شان را زير سؤال برد.