موسسه فرهنگی و مطبوعاتی روزنامه جمهوری اسلامی

شماره 13185
شکست ديپلماسي در سايه تفرقه سياسي

محمدصادق دانشجو، کارشناسي ارشد علوم سياسي دانشگاه شهيد بهشتي

شکست پيش‌نويس قطعنامه تمديد لغو تحريم‌ها در جلسه اخير شوراي امنيت، به‌ظاهر صرفاً يک واقعه ديپلماتيک بود اما در واقع، برشي عميق از وضعيت سياست‌ورزي داخلي جمهوري اسلامي ايران را عيان ساخت. قطعنامه‌اي که قرار بود به تعويق بازگشت تحريم‌هاي بين‌المللي کمک کند، با 9 رأي مخالف، 2 ممتنع و تنها 4 رأي موافق، (چين، روسيه، الجزاير و پاکستان) رد شد. درحالي‌که دستگاه ديپلماسي ايران تلاش داشت در واپسين روزهاي مهلت 30 روزه مکانيسم ماشه، مسير رايزني‌ها را باز نگه دارد، علائمی که از داخل ايران به بيرون مخابره شد، برخلاف مسير وزارت خارجه حرکت کرد.در ميانه فعاليت‌هاي دستگاه ديپلماسي کشور که هدف آن جلوگيري از بازگشت ايران به ذيل فصل هفتم منشور ملل متحد بود (که ايران را تهديد بالقوه براي صلح و امنيت بين الملل معرفی و لطمه بزرگي به جايگاه حقوقي و ديپلماتيک ما وارد ميکند)، مجموعه‌اي از اظهارنظرهاي تند، غيرکارشناسي و بعضاً تحريک‌آميز ازسوي برخي نمايندگان مجلس، کارشناسان رسانه ملي و جريان‌هاي سياسي تندرو داخلي به فضاي بين‌المللي منتقل کرد. پيام‌هايي که نه‌تنها موجب انسداد مسير مذاکرات شدند، بلکه اعتبار مواضع رسمي کشور را در نگاه بازيگران بين‌المللي تضعيف کردند.وزير امور خارجه ايران به‌صراحت اذعان کرد که طرف‌هاي اروپايي او را نماينده کل حاکميت ايران نمي‌دانند. و حتي رئيس‌جمهور فرانسه گفت: «علت فعال شدن مکانيسم ماشه فقدان حمايت و پشتيباني حکومت ايران از هيئت مذاکره‌کننده خود است». اين موضوع اگرچه تلخ، اما نشان‌دهنده حقيقتي ساختاري در سياست خارجي جمهوري اسلامي است. در شرايطي که طرف مقابل، در قالب ساختار منسجم، با سياست و موضع گيري شفاف به ميدان ديپلماسي وارد مي‌شود، در ايران، ديپلمات‌ها در صحنه‌اي مذاکره مي‌کنند که همزمان، از فضاي سياست داخلي کشور روايت‌هاي متناقضي ارائه مي‌شود.نمايندگان مجلس طي ماه‌هاي اخير، بارها در تريبون‌هاي رسمي از طرح‌هايي چون خروج فوري از NPT، غني‌سازي 80 درصد، بستن تنگه هرمز، اخراج بازرسان آژانس، و حتي درخواست ساخت بمب اتم سخن گفته شده است. در فضاي رسانه‌اي نيز کارشناسان دعوت‌شده به صداوسيما، مذاکرات را «خيانت»، «دور زدن مقاومت» يا «فريب دشمن» خوانده‌اند. در همين حال، برخي جريان‌هاي تندرو حتي براي کشتن رئيس‌جمهور آمريکا جايزه تعيين مي‌کنند -اين رفتار حمله به شخص ترامپ نيست بلکه تهديد به ترور رئيس‌جمهور يک کشور (به عنوان يک جايگاه حقوقي) است- و همزمان برخي رسانه‌هاي داخلي وزير امور خارجه خودي را در صفحات اول خود با تيترهايي تمسخرآميز مورد هدف قرار مي‌دهند.مجموعه اين اقدامات، در هنگامه‌اي که ديپلمات ايراني درحال گفت‌وگو براي جلوگيري از بازگشت تحريم‌هايي با مشروعيت حقوقي بين‌المللي بود، تصويري از شکاف دروني حاکميت ايران را به جهان مخابره کرد. اين چندصدايي سياسي، براي طرف مقابل معنايي جز بي‌اعتباري کنش‌هاي رسمي دستگاه ديپلماسي ايران ندارد. در نظريه‌هاي روابط بين‌الملل، مفهوم «ضمانت اجرايي در مذاکرات» از اصول بديهي است و وقتي ديپلمات نماينده دولتي باشد که ظاهراً خودش هم از مواضع بيان شده توسط نماينده خود دفاع نمي‌کند، نتيجه چيزي جز تضعيف موقعيت ديپلماتيک نيست.در حقيقت، عملکرد سياسي ايران در يک سال اخير نه ‌تنها مسير حل‌وفصل ديپلماتيک را هموار نکرد، بلکه با دوقطبي‌سازي دروني، اعتبار نرم‌افزاري دستگاه سياست خارجي را از بين برد. طرف‌هاي مذاکره، همین را بهانه کردند و ریاکارانه گفتند گفت‌وگو با نماينده‌اي که در داخل کشور حتي اختيار روايت واحد ندارد، اتلاف انرژي است. هرچند سه کشور اروپائی این دو قطبی‌سازی درونی را بهانه قرار داده‌اند ولی نمی‌توان انکار کرد که بهانه‌سازان داخلی در شکست خوردن دیپلماسی نقش مهمی داشتند.