موسسه فرهنگی و مطبوعاتی روزنامه جمهوری اسلامی

شماره 13216
سينه‌هاي پردرد؛جنگ براي زنان غزه تمام نشده است

وقتي بسياري از مادران غزه در بين آوار خانه‌ها در جستجوي غذا و لباس براي فرزندانشان بودند و آرزوي آتش‌بس را در سر مي‌پروراندند، آتش سرطان در خاموشي و سکوت در وجودشان شعله ور مي‌شد تا سينه‌هاي پردردشان را براي بقا به جنگ ديگري ببرد.غزه که دو سال تمام زير آتش جنگ ويرانگر، رفته رفته نشانه‌هاي زندگي را از دست مي‌داد و پدران، مادران و فرزندان يکي پس از ديگري از هم براي هميشه جدا مي‌شدند، تصويري از بي‌رحمي و جنايت اسرائيل را به جهان عرضه کرد که هنوز بسياري از واقعيت‌هاي اين وضعيت هولناک در زير آوار خانه‌ها، بيمارستان‌ها و مدارس خاک شده است.کودکان دو سال از تحصيل بازماندند و بيماران در بيمارستان‌ها در انتظار دارو جان باختند و مادران در آرزوي به آغوش کشيدن کودکان خود، درد و رنج را جرعه جرعه در وجود مادرانه خويش ريختند و از همه جهان کمک خواستند چنان که تقريبا در سراسر جهان کمپين‌هايي در حمايت از فلسطين و مردم غزه و کمک به آنان تشکيل شد، اما اسرائيل همه راهها را براي کمک رساني بست.کاميون‌هاي حامل سوخت، دارو و غذا در پشت گذرگاهها صف مي‌کشيدند، اما در انتظاري طولاني محموله هايشان فاسد مي‌شد، آن هم وقتي که در آن سوي مرز، غزه محاصره شده در اوج قساوت و بي‌رحمي، براي دريافت غذا و دارو لحظه شماري مي‌کرد.در اين ميان، جنگ نابرابر غزه، ضربه‌اي کاري به مادراني زد که اگر از بمب‌هاي اسرائيل جان سالم به در بردند، داغ کودکان و همسرانشان در سينه هايشان ماند و درد و رنج و محروميتي به نام سرطان وجود گرسنه و نحيفشان را هدف گرفت.شبکه الجزيره در گزارشي در مورد وضعيت زنان غزه نوشت: در ميان آوار خانه‌هاي ويران شده و چادرهاي آوارگان که بادهاي پاييزي آن‌ها را درنورديده است، زنان غزه وارد نبرد ديگري شده‌اند که بي‌رحمي آن کمتر از جنگ نيست، نبرد آنها با سرطان سينه است که سال‌هاي محاصره و ويراني آن را شديدتر کرده است و در نبود درمان و فروپاشي سيستم پزشکي، دردهاي آن بيشتر شده است.اين شبکه قطري در گزارش خود به نبود تجهيزات پزشکي و دارو لازم براي درمان اين زنان پرداخت ونوشت: اين فاجعه با ماه اکتبر همزمان شده است که در سطح جهاني به نام «ماه آگاهي نسبت به بيماري سرطان سينه» معرفي شده است.در يکي از اين چادرها يک زن تقريبا پنجاه ساله درحالي که مشغول تهيه لباس گرم براي کودکانش است، دردهايش را روايت مي‌کند ومي‌گويد از يک دهه پيش بعد از اين اينکه در سال 2008 از بمباران فسفور سفيد نجات يافته به بيماري سرطان سينه مبتلا شده است.وي براي ريشه کن کردن سينه و غده‌ها دو بار زير تيغ جراحي رفته است اما بيماري بعد از 5 سال دوباره برگشته است و با آغاز جنگ اخير در غزه و ويراني بيمارستان‌هاي غزه، روند درمانش متوقف شده است.دکتر محمد ابو ندي، مدير مرکز درماني سرطان در غزه مي‌گويد: جنگ نسل کشي در نوار غزه براي زنان مبتلا به سرطان فاجعه بار بود زيرا اين جنگ منجر به فروپاشي شديد خدمات درماني و تاخير در تشخيص شد و همين امر باعث ريشه دواندن بيماري در بدن بيشتر زنان غزه شد.وي مي‌افزايد: آنچه زنان بيمار غزه با آن مواجه هستند تنها يک بحران پزشکي نيست بلکه رنج‌هاي چند وجهي يک انسان است. قطع راه‌هاي ارتباطي، نبود سوخت و شرايط رواني دشوار مانع رسيدن زنان غزه به بيمارستان‌ها شده است. درحالي که مادران مشغول يافتن پناهگاه و غذا براي کودکان خود هستند، بيماري در سکوت چادرها و يا در ميان آوار خانه‌ها به آن‌ها حمله ور مي‌شود.در داخل مرکز سرطان غزه، يک زن فلسطيني 40 ساله در مورد بيماري خود صحبت مي‌کند؛ اين زن در زمان جنگ متوجه ورم خود مي‌شود و بعد از انجام آزمايشات معلوم شد که بيماري سرطان است. اين زن پيش از اين چهار بار از بمباران جان سالم به در برده و به همراه کودکانش از زير آوار بيرون آمده است.وي مي‌گويد: استنشاق گرد و غبار و دود سياه باعث سنگيني سينه‌اش شده است، در ابتدا گمان مي‌کرد که يک بيماري تنفسي است اما بعد‌ها حقيقت تلخ را فهميد.يکي از پزشکان اين مرکز مي‌گويد: سرطان سينه شايع‌ترين بيماري در ميان زنان غزه است و نبود داروهاي شيميايي و آنتي بيوتيک‌ها منجر به شديدتر شدن اين بيماري شده است.وي افزود: مرکز سرطان غزه که خدمات شيمي‌درماني، مراقبت‌هاي تسکيني، درمان بيولوژيکي و پرتودرماني ارائه مي‌داد، در طول جنگ کاملاً ويران شد و بيماران را در ليست‌هاي انتظار بي‌پايان قرار داد.در اتاق‌هاي تاريک مرکز سرطان غزه، يک زن بيمار فلسطيني از داروهاي جايگزين استفاده مي‌کند، وي مي‌گويد که داروهاي اصلي وجود ندارد بلکه از داروهاي جايگزين استفاده مي‌کنند که اميد به درمان را کم‌تر مي‌کند.در داخل چادرها، يک زن بيمار اهل غزه مي‌جنگد تا تغذيه سالم و متناسب با داروهايش پيدا کند اما قيمت گوشت و ميوه سرسام آور شده است. وي درحالي که بر روي آتش هيزم غذا مي‌پزد، مي‌گويد: دکتر مي‌گويد که بايد ميوه و گوشت سفيد مصرف کني درحالي که قيمت اين مواد غذايي هم قيمت طلا است. وي گاهي اوقات به غذاهاي کنسرو شده روي مي‌آورد، عليرغم اينکه مي‌داند اين غذاها برايش ضرر داد اما چاره ديگري ندارد.بوي دود و غبار چادرها را درنورديده است، دردهاي اين زن بيشتر مي‌شود، وي مي‌گويد گرماي تابستان به حدي بر روي او تأثير مي‌گذارد که گويي گوشت خودش را مي‌خورد، سرماي زمستان نيز باعث مي‌شود تمام استخوان‌هايش به درد بيايد، در ميان گرماي تابستان و سرماي زمستان، زندگي روزانه در چادرها بيشتر شبيه جنگ بقا است.بيمار ديگري هم رنج و مشکلات زنان سرطاني را با واژه‌هاي ساده و پر از درد خلاصه مي‌کند؛ وي مي‌گويد: تمام روياهايمان بر باد رفت، ما حتي به فردا فکر نمي‌کنيم ما فقط به امروزمان فکر مي‌کنيم.با وجود توقف جنگ، نبرد اين زنان متوقف نشده است، زنان غزه دوبار با مرگ مواجه شدند؛ يک بار در زير بمباران و يک بار زير درد بيماري که در سايه نبود درمان بدن آنها را به کام خود فرو مي‌برد.