تداوم ستيز طالبان با فرهنگ و تمدن افغانستان و زبان فارسيتخريب آرامگاه استاد خليلالله خليلي، شاعر نامدار فارسي سراي افغانستان در محوطه دانشگاه کابل توسط طالبان، با محکوميت گسترده اهالي فرهنگ، ادب و هنر افغانستان مواجه شده و در تداوم ستيز طالبان با فرهنگ، ادبيات و تمدن افغانستان و زبان فارسي دانسته شده است.به گزارش خبرگزاري شفقنا افغانستان، طالبان در روزهاي اخير آرامگاه خليلالله خليلي را در نزديکي مقبره سيد جمالالدين در محوطه دانشگاه کابل تخريب کردهاند.ويديويي در شبکههاي اجتماعي منتشر شده که در آن ديده ميشود طالبان با يک بولدزر درحال تخريب قبر خليلالله خليلي هستند.منابعي از دانشگاه کابل به رسانهها گفتهاند که طالبان اکنون در محل آرامگاه خليلالله خليلي، مواد سوخت انبار کردهاند.مسئولان طالبان در دانشگاه کابل تا کنون در مورد دليل تخريب آرامگاه خليلالله خليلي، توضيحي ارائه نکردهاند.طالبان از زمان بازگشت به قدرت، بارها اقدام به تخريب اماکن فرهنگي و آرامگاهها و بناهاي يادبود شخصيتهاي سياسي و فرهنگي افغانستان کردهاند؛ از جمله تخريب ميدان شهيد مزاري در غرب کابل، آرامگاه احمد شاه مسعود در پنجشير، تخريب تنديس شهيد مزاري در باميان و تخريب تنديس امير عليشير نوايي در بلخ.در پي تخريب آرامگاه خليلالله خليلي توسط طالبان، شماري زيادي از چهرههاي سياسي، فرهنگي و ادبي افغانستان اين اقدام محکوم و نکوهش کردند.نصير احمد فايق، سرپرست نمايندگي افغانستان در سازمان ملل متحد نوشت: «تخريب آرامگاه استاد خليلالله خليلي توسط طالبان را شديداً محکوم ميکنم. اين عمل، ادامه تعصب و دشمني اين گروه با تنوع قومي، تمدن، فرهنگ و هويت افغانستان است.»او افزوده است: «اين تخريب تصادفي نيست؛ بخشي از پروژه محو حافظه جمعي، نابودي نمادهاي مقاومت فرهنگي و تحميل فراموشي بر ملتي است که تاريخش سرشار از مبارزه براي هويت و استقلال است». وي در ادامه نوشته است: «اعمال طالبان هر روز آشکارتر ميسازد که طالب و طالبانيزم در افغانستان ريشه ملي و مردمي ندارند و بر مردم اين سرزمين تحميل شدهاند.»محمد واعظي از شاعران افغانستان نيز نوشته که «تخريب مقبره خليلالله خليلي يکي از مصاديقي است که در ادامه فرهنگزدايي از آثار تاريخي قرار ميگيرد.»او افزوده است: «به نظرم جريانهاي سياسي و فرهنگي که دغدغه زبان فارسي در افغانستان دارند بايد به اين سؤال پاسخ دهند که چگونه و با چه ابزاري ميتوانند از زبان فارسي محافظت کنند در افغانستان؟ آيا محافظت از زبان فارسي انگيزه لازم براي مبارزه سياسي و نظامي توليد ميکند و اگر ميکند در کدام ولايات و ولسؤاليها، اگر براي امر فرهنگي مبناي سرزميني تعيين نشود در واقع امکان مبارزه سياسي و نظامي و حفاظت از بين ميرود. تعيين حدود سرزميني و مرزهاي مشخص اولين قدم براي جدا کردن خود از ديگري است و آيا فارسيزبانان افغانستان به اين درک سياسي رسيدهاند؟»محب مدثر، روزنامهنگار شناخته شده و از دادستانهاي دادگاه مردمي براي زنان افغانستان نيز نوشته است: «استاد خليلي،يکي از بزرگترين چکامهسرايان زبان فارسي افغانستان، شاعر اسلامگرا بود که اشعار زيادي در مدح اسلام و جهاد سروده. هيچ کدام اما مانع دشمني طالبان با او، زبان و فرهنگ او نشد.»خليلي يکي از آخرين شاعران بزرگ کلاسيک فارسيزبان و از پيشگامان شعر نو در افغانستان محسوب ميشود.او علاوه بر شاعري، يک مورخ و نويسنده برجسته نيز بود و بيش از 50 اثر در زمينههاي مختلف ادبي، تاريخي و فلسفي از خود بر جاي گذاشت. از جمله آثار مهم او ميتوان به شرح زندگي ميرزا عبدالقادر بيدل و کتاب «عياري از خراسان» درباره زندگي اميرحبيبالله کلکاني اشاره کرد.پس از کودتاي کمونيستي 1357، او به شدت با حکومت جديد مخالفت کرد و به آلمان، سپس آمريکا و در نهايت به پاکستان پناهنده شد.او در بهار 1366 در اسلامآباد پاکستان درگذشت و جسدش براساس وصيت خودش در گورستان «آوارگان افغان» در حومه شهر پيشاور به خاک سپرده شد.شوراي وزيران افغانستان در زمان کرزي در سال 1391 تصميم گرفت جسد او را از پيشاور به کابل منتقل کند و در نزديکي آرامگاه سيد جمالالدين در دانشگاه کابل به خاک بسپارد.