ماجراي خودسوزي يک جوان اهوازي درهفته گذشته، احساسات مردم را جريحهدار کرد و به يکباره در رسانههاي مختلف داخلي و خارجي و فضاي مجازي تبديل به موجي عجيب و تا حدودي مشکوک شد، حادثهاي که ابعادي بيش از اتفاقهايي از اين دست،که در گذشته شنيده بوديم، درپي داشت.
اينک که مدتي از اين حادثه تأثرآور گذشته است و تا حدودي فضا آرام و روشن شده است،چند نکته شايان گفتن هستند.
1- مأموران اجرائيات شهرداري اهواز براي اجراي حکم تخليه کافه رستوراني در يک پارک عمومي، که بيش از بيست سال دراجاره پدر مرحوم احمد بالدي بود،با حکم قضايي اقدام ميکنند وبه واسطه بيتدبيري و رفتاري بدون توجه به شرايط روحي نامبرده و تهديدات قبلي پدر خانواده مبني خودسوزي! موجب ميشود که احمد بالدي فرزند جوان خانواده دراين کافه رستوران اقدام به خودسوزي کرده وبعد از چند روز عليرغم تلاش پزشکان،فوت ميکند. صرف نظر از همه حاشيهها واينکه حق با چه کسي است، درگذشت جواني در شرايط ناراحتي وجدان هر انساني را ميآزارد.
2- ماجرا پس از فوت اين جوان اهوازي در گيروداراختلافات جريانهايي که ازمدتها قبل در مورد بودن يا نبودن شهردار اهواز با هم دعوا داشتند، دستاويز آنان قرار ميگيرد، و روايتهاي گوناگون و حتي متضاد و انعکاس آن در رسانههاي مختلف داخلي و خارجي آغاز ميشود. جنگ روايتها باسرعت مورد سوءاستفاده رسانههاي ضدانقلاب خارجي و مغرض قرار گرفته، نظام جمهوري اسلامي را هدف قرار ميدهند.آنها روايتي تحريف شده که بخشهاي اصلي آن کاملا دروغ و تحريک آميز است را به شکلي عجيب و حجيم منتشر ميکنند که البته ضعف اطلاعرساني بموقع مسئولين محلي در اثرگذاري اين تبليغات بيتأثير نبود.
3- در حالي که مسئولين محلي استان وبرخي بزرگان روحاني مورد احترام عشاير در اهواز مشغول آرام کردن فضا و رسيدگي به خانواده داغديده مرحوم بالدي بودند، موافقان و مخالفان شهردار اهواز همچنان مشغول دعوا و متهم کردن يکديگر بودند و فضاي مجازي را ميدان جنگ ارائه تحليلها و خبر کردند. از يکسو موافقان شهردار اهواز که از داخل و خارج استان حمايت ميشدند،با انگيزههاي سياسي و جناحي بدون توجه به حساسيت شرايط و وضعيت پيش آمده و ناراحتي افکارعمومي و خانواده بالدي فقط سعي در بيتقصير جلوه دادن شهردار اهواز داشتند.
ازسوي ديگر طيفهاي متعدد مخالف شهردار اهواز که شامل حدود نيمي از اعضاي شوراي شهر اهواز،برخي از مسئولين دولتي محلي و تعدادي از اهالي رسانه در استان هستندو به تندروي و افراط شهرهاند با روايتها و تحليلهاي ناقص، بنزين بر آتش ميريختند، بگونهاي که حتي به بازداشت چند ساعته دونفر از اهالي رسانه توسط دستگاه قضايي منجر شد.
4- دراين ميان شخص استاندار خوزستان،آيتالله موسوي جزايري نماينده سابق ولي فقيه در خوزستان و بخصوص با دستور رئيس جمهور پزشکيان براي رسيدگي به موضوع از خانواده مرحوم بالدي دلجويي کرده و سعي در رسيدگي به خواستههاي آنها نمودند و درنهايت براي کاهش تنش از شهردار و معاون وي خواستند استعفا بدهد تا آبي براين آتش ريخته شود، و همين گونه نيز شد.
خبرنگار روزنامه جمهوري اسلامي قصد قضاوت و تعيين درصد و ميزان تقصير يا قصور هريک از افراد و جريانات ذي مدخل در اين حادثه تلخ را ندارد،کاري که برعهده دستگاه قضايي است.اما نکته ديگر قابل توجه مسئولين محلي اين است که در شرايط و وضعيت اقتصادي مردم،حل و فصل مشکلات و اختلافاتي از اين قبيل بايد قبل از بروز هرگونه حادثهاي با تدبير و درايت صورت گيرد.
نکته پاياني خطاب به جريانات سياسي و جناحي و قومي است،که در اين گونه قضايا که با امنيت عمومي و آرامش مردم گره خورده است،نبايد آنها را دستاويزي براي رسيدن به اهداف قدرت طلبانه و غيراخلاقي خود قرار دهند.
اهواز - خبرنگار روزنامه جمهوري اسلامي